«قند پهلو»، «کلاه قرمزی» و «در حاشیه» برگ‌های برنده تلویزیون

در مقابل برنامه ضعیف علیخانی، اجرای کامران نجف زاده در شبکه دوم سیما و همچنین سیر برنامه‌ای که او برای چنین ساعاتی در نظر گرفته بود و ظاهراً برای رسانه ملی کم‌هزینه‌تر از برنامه شبکه سوم سیما تمام شده بود، به مراتب جذاب‌تر بود.

به گزارش زرین نامه به نقل از تابناک؛ شبکه‌های تلویزیون کشورمان در ایام نوروز کوشیدند تا برنامه‌های متنوعی داشته باشند؛ اما اگر از ویژه‌ برنامه‌های نوروزی گذر نمود، بیشتر از همه، سه برنامه تلویزیون توانست اقبال عمومی قابل توجهی ‌به دست آورد و در این میان، برگ برنده تلویزیون در ‌نیز زیر تیغ پزشکان رفت تا متولیان رسانه ملی سال را با دشواری آغاز کنند.

هرچند روال پخش برنامه‌های از چند روز پیش از آغاز سال نو، آهسته آهسته آغاز می‌شود، همزمان با تحویل سال نو،‌ کامل برجسته می‌شود و نخستین معیار، قضاوت درباره عملکرد رسانه ملی در ایام نوروز، ویژه برنامه‌های تحویل سال هزار و سیصد و نود و چهار بود؛ ویژه برنامه‌هایی که نتوانست توقعات بینندگان را پاسخگو باشد و برخی از آن‌ها به هر چیزی شباهت داشت، الا ویژه برنامه شاد نوروزی. 

بعید است برای ناظران جای اندک تردیدی باشد که عنوان بد‌ترین برنامه نوروزی به ویژه برنامه شبکه سوم سیما با اجرای احسان علیخانی تعلق می‌گیرد؛ برنامه‌ای که یک «ماه عسل» با مخلفات بود و تمام شادی بهاری برنامه در‌‌ همان آهنگی که توسط چند خواننده همخوانی شده بود، قابل خلاصه‌سازی بود تا مشخص شود حتی برخورداری از اسپانسر نیز متضمن تولید یک برنامه نوروزی قابل توجه نیست. 

در مقابل برنامه ضعیف علیخانی، اجرای کامران نجف‌زاده در شبکه دوم سیما و همچنین سیر برنامه‌ای که او برای چنین ساعاتی در نظر گرفته بود و ظاهراً برای رسانه ملی کم‌هزینه‌تر از برنامه شبکه سوم سیما تمام شده بود، به مراتب جذاب‌تر بود و این مجری تلویزیون با بهره‌برداری به اندازه از نوستالژی، توانسته بود توجه مخاطب را جلب کند؛ اتفاقی که در نوع خود قابل توجه بود، زیرا اساساً نجف‌زاده مجری برنامه‌های مناسبتیِ اینچنینی نبوده است.

دیگر ویژه برنامه‌های نوروزی نیز ماقبل نقد قرار داشت. باید این واقعیت را پذیرفت که رسانه ملی در گذر چند دهه برنامه‌سازی برای چنین ایامی هنوز نتوانسته مشی منطقی و متعادل در تولید محتوا در این حوزه داشته باشد و رسانه ملی در گذر از این سال‌ها، به یک استاندارد مشخص و چهارچوب معین در تولید برنامه‌های نوروزی دست نیافته است. 

بدون تردید اینکه صداوسیما با خودش رقابت کند و همه شبکه‌های تلویزیون برنامه‌های نوروزی متوسطی داشته باشند، دور از عقلانیت است، و‌لی برخی شبکه‌های اقدام به پخش برنامه‌های دیگری نظیر فیلم سینمایی و ... می‌کردند و ویژه برنامه نوروزی حداکثر در دو یا سه شبکه خلاصه می‌شد و بودجه رسانه ملی و توان انسانی این مجموعه نیز در همین محدوده تمرکز می‌یافت تا برنامه‌هایی قابل توجه با کیفیت بسیار بالا پخش می‌شد. 

همچنین تمرکز بر پخش زنده، کیفی‌سازی را در حاشیه برده، حال آنکه برنامه تحویل سال می‌تواند بر پخش برنامه‌های تولید شده برای چنین لحظاتی متمرکز باشد و دوربین حداکثر یک‌سوم زمان برنامه را داخل استودیوی پخش زنده باشد و اساساً لزومی ندارد که عمده لحظات تحویل سال در استودیوی پخش زنده با طرح موضوعاتی بگذرد که جذابیت چندانی برای مخاطب ندارد و از این حیث، شاید بهتر باشد یک نظام‌نامه برنامه سازی برای ایام مختلف، به ویژه نوروز طراحی و پیاده‌سازی کرد. 

در میان سریال‌های نوروزی، همان گونه که پیش بینی شده بود، «در حاشیه» اثر تازه مهران مدیری، برگ برنده تلویزیون بود؛ اثری که هرچند هنوز با روزهای اوج این کارگردان و بازیگر فاصله دارد و حداقل در متن‌های به نگارش درآمده، نتوانسته یادآور روزهای اوجش باشد، در قیاس با سطح کمدی‌سازی تلویزیون در پنج سال اخیر، یک اتفاق بزرگ محسوب می‌شود و به همین دلیل، به شدت مورد توجه قرار گرفته و به برگ برنده تلویزیون در این ایام مبدل شد. 

‌«کلاه قرمزی» نیز همچون هر سال مخاطبان خود‌ را داشت؛ اما شاید امسال اندکی بیش از حد بر روی چهره‌های سینمایی متمرکز شده بود و اتفاقاً دعوت برخی از آن‌ها نظیر حامد بهداد، هیچ بار جذابیتی برای این برنامه به همراه نیاورده بود، ولی باز هم ترکیب جبلی و طهماسب با گروهی از عروسک گردان‌ها و صداپیشگان حرفه‌ای، اثری ارزشمند را شکل داده بود که همه طیف‌های سنی را جذب خود نمود و از این منظر همچنان استفاده از فرمول در نوروز سال‌های آینده استمرار خواهد داشت. 

‌«قندپهلو» نیز برنامه دیگری بوده که در این ایام مورد توجه قرار گرفت و نشان داد لزوماً قرار نیست هزینه آنچنان بالایی برای تولید یک برنامه پرمخاطب داشت، بلکه چند ایده جذاب می‌تواند کارکردی مؤثر داشته باشد و مخاطب لزوماً در پی برنامه‌هایی که هزینه‌های کلانی برای تولیدش صورت پذیرفته، نمی‌رود و با این اوصاف شاید قندپهلو یک گام از سایر رقبا نیز جلو‌تر باشد. 

تلاش برای پخش حجم قابل توجهی از فیلم‌های نوروزی نیز قابل تقدیر بود؛ اما در حقیقت باید اذعان داشت که در این زمینه انتخاب‌های خوب و به روزی نشده بود و این امکان وجود داشت تا در گزینش فیلم‌هایی که به استودیوهای دوبله برای پخش در چنین ایامی سپرده شده بود، تأمل بیشتری می‌شد و طیفی از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۱۴ در این رده قرار می‌گرفت. 

با این همه، به نظر می‌رسد تلویزیون می‌تواند با حفظ برنامه‌های مورد اشاره که در گذشته نیز امتحانشان را پس داده‌اند، به این مجموعه برنامه‌های دیگری نیز بیفزاید و تا زمانی که چنین برنامه‌هایی کشش لازم را داشته باشد، یک فصل نوروزی برای تولیدشان در نظر گرفته شود تا تلویزیون در نوروز کارآمدی بیشتری نسبت به آنچه در گذشته و اکنون شاهدش بودیم و هستیم، داشته باشد.

انتهای پیام/ ت

اخبار بیشتر

آرشیو
نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه