شریعت محمدی نه قیمه است و نه قمه

زرین نامه ؛ قزوه، غزل زیر را که روز عاشورا (دیروز) سروده است، در وبلاگ “عشق علیه‌السلام” منتشر کرده است.


به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه؛ علیرضا قزوه متولد ۱۳۴۲ در شهرستان گرمسار است. تا دیپلم تجربی را در این شهر سپری کرد و بعد برای ادامه تحصیل به قم رفت و تا سال ۱۳۶۹ در این شهر بود. لیسانس حقوق قضایی خود را از دانشگاه قم گرفت و تحصیلات تکمیلی خود را رشته ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی در مقطع فوق لیسانس و فیلولوژی از دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان در مقطع دکتری ادامه داد. وی مدتی در جراید و رسانه های کشور از جمله روزنامه جمهوری اسلامی ، روزنامه اطلاعات ، مجله امید انقلاب، ادبستان و اهل قلم و برنامه های ادبی رادیو کار کرده است. قزوه از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹ به عنوان وابسته فرهنگی در تاجیکستان بوده است. ایشان همچنین با راه اندازی نخستین جشنواره شعر فجر قدمی جدی برای معرفی و ارتقاء شعر ایران برداشته است. قزوه به مدت یک سال نیز عهده دار ریاست شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. وی از سال ۱۳۸۶ تاکنون به عنوان وابسته فرهنگی و مدیر مرکز تحقیقات فارسی دهلی نو مشغول به فعالیت است. از قزوه حدود ۴۰ کتاب شعر و نقد و سفرنامه و نثر و تحقیق به چاپ رسیده است.

کتاب‌های چاپ‌شده از این شاعر معاصر عبارتند از “از نخلستان تا خیابان”، “مجموعه شعر عشق علیه السلام”، “مجموعه شعر با کاروان نیزه”، “ترکیب‌بند عاشورایی سوره انگور”، “مجموعه شعر قطار اندیمشک”، “ترانه‌های جنگ پرستو در قاف” و “سفرنامه”.

قزوه، غزل زیر را که روز عاشورا (دیروز) سروده است، در وبلاگ “عشق علیه‌السلام” منتشر کرده است.

چرا زمانه پی نمی‌برد به اصل جوهرت؟

به جای شیر، تیر نوش کرده بود اصغرت
و بعد تیر و تیغ و نیزه می‌زدند بر سرت

کنار درک غربتت هزار سال سوختم
چقدر زخم تشنه مانده است روی پیکرت

سر حسین تشنه‌لب هنوز  روی نیزه‌هاست
زمانه! خاک بر سرم، زمانه! خاک بر سرت

هزار سال رفت و تو هنوز زخم می‌خوری
هزار سال رفت و تازه است زخم حنجرت

هزار سال رفت و دسته‌دسته‌ی قمه‌زنان
گرفته تیغ بر کف ایستاده در برابرت

شریعت محمدی نه قیمه است و نه قمه
چرا زمانه پی نمی‌برد به اصل جوهرت؟

بیا کنار روضه‌های کوفیان نگاه کن
ببین که زخم تیرها چه کرده با برادرت

شب وداع آمد و سری زدم به مجلسی
که شعله‌اش اگرچه بود نام پاک مادرت

تمام شب شکسته سینه می‌زدم به یاد تو
و نوحه‌خوان که اسب می‌دواند روی پیکرت…

***

نشسته‌ام  به یاد روزهای دور کودکی
شکسته دم گرفته‌ام به یاد دیده‌ی ترت

سلام می‌کنم سلام می‌کنم به زخم تو
سلام می‌کنم به عطر جمله‌های آخرت

سلام ما سلام ما به تشنگان کربلا
سلام ما سلام ما به اکبر و به اصغرت

ظهر عاشورای سال1392

اخبار بیشتر

آرشیو
نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه