زندگی نامه آیت‌الله سیدمرتضی پسندیده

در روز ۲۲ آبان ۱۳۷۵ هجری شمسی آیت‌الله سیدمرتضی پسندیده از روحانیون مشهور قم و برادر بزرگتر امام خمینی درگذشت.

به گزارش زرین نامه؛ سیدمرتضی پسندیده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۲۷۵ هجری شمسی برابر با ۱۷ شوال سال ۱۳۱۳ هجری قمری در شهرستان خمین واقع در استان مرکزی به دنیا آمد.

پدرش سیدمصطفی موسوی تحصیلات خود را در نجف اشرف و سامرا در عهد میرزای شیرازی دنبال کرده و در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار گرفت.

او که پس از بازگشت از نجف، رهبری اهالی خمین و حومه را عهده‌دار شده بود، در سال ۱۲۸۲ هجری شمسی هنگامی که از خمین راهی اراک بود مورد سوء قصد گروهی از اشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت چند گلوله به کتف و کمرش در سن ۴۷ سالگی به قتل رسید. جنازه سیدمصطفی به نجف منتقل و در آنجا دفن شد.


در آن زمان سیدمرتضی ۸ سال بیشتر نداشت اما به همراه مادرش، به خونخواهی پدر برخاست و در سال ۱۲۸۳ هجری شمسی به قصد دادخواهی به سلطان آباد اراک رفت و با بدیع‌الملک مذاکره کرد و سپس در اراک به عضدالملک شکایت برد و در ‌‌‌نهایت به همراه برادرش آقا نورالدین، خواهر بزرگتر، مادر، عمه و چند نفر دیگر در سال ۱۲۸۵ برای دیدار با صدراعظم وقت عازم تهران شد و پس از یک سفر ده روزه به تهران رسید. پسندیده درباره ملاقات با عین‌الدوله می‌گوید: «... من رفتم قبایش را گرفتم‌.

دقیقاً یادم داده بودند به کنایه بگویم‌: اگر شما عادل هستید، ما عادل نیستیم‌، قاتل را بدهید به دست ما، ما او را می‌کشیم‌. من این را به عین‌الدوله گفتم‌.

عین‌الدوله گفت که خیر، قاتل را می‌کشم‌...گفتیم‌: تا قاتل کشته نشود از عمارت بیرون نمی‌رویم و ما اینجا متحصن می‌شویم‌...» اینچنین بود که در پی تلاش گسترده خانواده سیدمصطفی‌، قاتل وی در چهارم ربیع‌الاول ۱۳۲۳ هجری قمری برابر با ۱۲۸۵ هجری شمسی به جوخه اعدام سپرده شد.

سیدمرتضی پس از بازگشت به خمین تحصیلات را نزد عالمان آن دیار پی گرفت و سپس در ۱۴ سالگی به همراه سیدنورالدین برادر و افتخارالعلما استادش جهت ادامه تحصیل به اصفهان عزیمت کرد.

او در مدرسه ملاعبدالله ساکن شد و در آنجا ادبیات‌، منطق‌، کلام‌، فقه‌، اصول و هیئت و نجوم را نزد علمای اصفهان از جمله بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب، آقا شیخ علی یزدی و مرحوم تویسرکانی فرا گرفت و در کلاس درس آیت‌الله‌العظمی خاتون آبادی دروس سطح و خارج فقه و اصول را طی کرد.

پسندیده پس از گذراندن دوره‌های سطح و خارج دروس حوزوی‌، به خمین بازگشت و همزمان با اقامه نماز جماعت‌، کلاس‌های دروس فقه و اصول‌، کلام و منطق و نحو را در آن شهر برپا کرد. کلاس‌هایی که یکی از شاگردانش امام خمینی بود. آیت‌الله پسندیده در این رابطه می‌گوید: «... نزد خودم منطق‌، مطول و سیوطی را آغاز کردند. مشق را نیز نزد من انجام می‌دادند. چون خط نستعلیق من خوب بود، نزد من مشق می‌کردند...»

مبارزه و ظلم‌ستیزی با زندگی مرتضی پسندیده عجین بود. در این دوران که ناامنی در سراسر کشور رواج داشت‌، خمین نیز از شر اشرار در امان نبود و هر از چند گاهی‌، اشرار مسلح به آن شهر حمله می‌کردند.

اینچنین بود که به علت ضعف حکومت در قبال ایجاد امنیت‌، مردم خود دست به کار شده و برای اجرای این امر، همه مردم اعم از علما، تجار، خوانین و... مسلح بودند و به مقابله با اشرار می‌پرداختند. در یکی از همین درگیری‌ها سیدمرتضی که ۱۰ سال بیشتر نداشت به عنوان یکی از تفنگچیان به مقابله با اشرار پرداخت‌.

سیدمرتضی پسندیده از دوران نوجوانی برای دفاع از مردمان دیارش اسلحه بر دوش گرفت و پس از آن در کنار برخی دیگر از علمای اصفهان در جریان جنگ جهانی اول برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت کرد‌.

در زمان اشغال ایران‌ توسط نیروهای متفقین و تصرف تمام امور کشور، پسندیده با خرید غلات و ارزاق عمومی توسط آنان برای تأمین نان و خوراک نیروهای متفقین مخالفت کرد.

او در خاطراتش می‌گوید: «من به عظام‌الدوله‌ که رئیس دارایی گلپایگان بود گفتم‌: من نمی‌گذارم این‌ها تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر اینکه نان محل تأمین شود. بعد از آن اگر مازادی داشت بخرند وگرنه نمی‌شود.» مخالفت‌های او با حکومت و متفقین‌، پرونده‌سازی‌ها و فشارهای زیادی را برای وی به ارمغان آورد.

عظام‌الدوله گزارش مخالفت پسندیده را به وزارت کشور ارسال کرد و بر همین اساس دستور وزارت کشور مبنی بر تبعید وی از خمین صادر شد هرچند مدتی بعد با اعلام غیرقانونی بودن حکم، از تبعید وی‌ صرفنظر شد. پسندیده در جریان کشف حجاب‌، به اتهام مخالفت با آن‌، به محاکمه کشیده شد و به اجبار به مجلس جشن حجاب‌ برده شد و به اجبار لباس روحانیت را از تن او خارج کردند.

پسندیده در رابطه با حل مشکلات مردمی و مبارزات آنان‌، با سیدحسن مدرس ارتباط گرفت و در این راستا به نزد سردار سپه ـ رضاخان ـ رفت که از طرف وی به نداشتن حسن نیت متهم شد.‌‌ همان زمان بود که در جلسه‌ای با حضور آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری علیه سردار سپه سخنرانی کرد. پسندیده در این باره می‌گوید: «در سال ۱۳۰۳ شمسی من از تهران به قم رفتم و ایشان (آیت‌الله حائری‌) را ملاقات کردم، در یک جلسه‌ای که جمعی هم بودند من بر علیه سردار سپه که آن وقت رئیس‌الوزرا بود صحبت کردم‌.»

پسندیده از جمله روحانیون هوادار نهضت ملی بود و در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت مشارکت فعال داشت، موضوعی که همواره از آن به عنوان یکی از افتخارات زندگی‌اش یاد می‌کرد.

با طرح موضوع اصلاحات ارضی و انقلاب شاه و مردم از سوی محمدرضا شاه پهلوی، بسیاری این سیاست را توطئه‌ای علیه دهقانان و روستانشینان تشخیص داده و به مخالفت با آن پرداختند، مخالفت‌هایی که با سرکوب شدید رژیم وقت مواجه شد. آیت‌الله پسندیده که آن زمان در شهر خمین دفتر اسناد رسمی داشت‌، به بهانه کهولت سن و عدم توانایی‌، از تنظیم اسناد آن سر باز زد و در ‌‌‌نهایت که بر این امر اصرار شد به طور کتبی نوشت‌: «چون تنظیم اسناد مربوط به مرحله اول اصلاحات ارضی عمل خلاف شرع است لذا از انجام این امر در دفترخانه خود ممانعت خواهم نمود.»

بر همین اساس‌، در ذیل گزارش ساواک از این نوشته، دستور داده شد تا از طریق دادگستری‌، در مورد انحلال دفترخانه ایشان اقدام شود، چون مخالفت علنی با اصلاحات ارضی‌، مخالفت با فرامین شاهنشاه است‌.

سازماندهی مبارزات مردم خمین در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یکی از مقاطع مهم مبارزات آیت‌الله پسندیده بود. او در روز ۱۵ خرداد، با سخنرانی در میدان مرکزی خمین‌، بطور آشکارا به حمایت از حرکت برادرش امام خمینی پرداخت‌. ماموران ساواک در گزارشی از این سخنرانی آورده‌اند: «به قرار اطلاع‌، فردای روزی که آیت‌الله خمینی دستگیر شده‌، سید مرتضی پسندیده‌، برادر وی که در خمین می‌باشد در میدان شهر مردم را جمع و به منبر رفته و پس از سخنرانی‌، نواری که در آن خمینی صحبت نموده از بلندگو پخش می‌نماید...»

پس از قیام خونین ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی، آیت‌الله پسندیده به همراه مراجع و علمای دیگر‌، به تهران عزیمت کرد و در اعتراض دسته‌جمعی علما به این واقعه مشارکت فعال داشت.

امضای او در اعلامیه چهل تن از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم به عنوان نخستین امضا نمایانگر نقش کلیدی آن مرحوم در جریان مبارزات روحانیون آن زمان بود. آیت‌الله در نقل خاطرات دستگیری امام می‌گوید: «زمانی که حضرت امام در پادگان عشرت‌آباد تهران زندانی بودند.. من در آنجا به دیدن ایشان رفتم‌... ضمناً با امام هم روابط محرمانه‌ای داشتیم که گاهی پیغامی به ایشان می‌دادیم و ایشان هم پیغامی به ما می‌دادند... من به وسیله ارتباطی که با برادرزاده نصیری ـ رئیس شهربانی وقت ـ داشتم‌، درخواست ملاقات کردم، نصیری هم موافقت کرد و به اتفاق یکی از دوستان‌، برای ملاقات امام به عشرت‌آباد رفتیم‌...نوبت ما که شد با‌‌‌ همان رئیس پادگان برای ملاقات امام رفتیم‌.

به من گفت‌: شما فقط احوالپرسی کنید و در امور سیاسی با آقا صحبت نکنید... من با امام صحبت کردم و تمام مطالب را به ایشان گفتم‌. اظهار داشتم که آقای شریعتمداری تقاضای ملاقات دارند، موافقید یا خیر؟ گفتند: مانعی ندارد. گفتم‌: آقای مرعشی نجفی هم سلام رساندند. گفتند: مگر ایشان به تهران آمده‌اند؟ گفتم‌: آری تازه آمده‌اند و به منزل آیت‌الله خوانساری وارد شده‌اند.

ایشان پرسیدند: چرا آمده‌اند؟ پاسخ دادم‌: کار داشتند! آنگاه گفتم‌: آقای یاوری و آقای بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آیت‌الله آملی که در تهران بودند سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند و سلام رساندند و یک یک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه بشوند همه در تهران جمع شده‌اند.

آنگاه پرسیدم‌: اجازه می‌دهید شهریه طلاب قم را منظم بپردازیم‌؟ گفتند: بله‌. گفتم‌: آقای آملی ظاهراً تقاضا داشتند اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستان‌ها که تعطیل است باز شود. امام پرسیدند: مگر تعطیل است‌؟ گفتم‌: آری تعطیل است‌... غرض من از این سؤال و جواب‌ها این بود که ایشان را به مهم‌ترین اوضاع کشور و پیامدهای دستگیری معظم‌له آگاه سازم‌. ایشان کاملاً از اوضاع مطلع شدند و سپس خداحافظی کردیم و به منزل برگشتیم‌.»

در پی اعتراض امام خمینی به تصویب لایحه کاپیتولاسیون که به بازداشت و تبعید ایشان انجامید، آیت‌الله پسندیده طی نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت، ضمن درخواست مسافرت به ترکیه و ملاقات با امام‌، چنین نوشت‌: «ادامه تبعید مرجع تقلید شیعیان حضرت آیت‌الله العظمی خمینی مدظله‌العالی، با شایعات اخیر موجب نگرانی شدید است‌...» هرچند در ابتدا مقامات دولت ایران‌، با درخواست ملاقات ایشان موافقت کرده بودند ولی مقامات امنیتی ساواک‌، ارتباط آیت‌الله پسندیده را با امام به مصلحت ندانسته و با این امر مخالفت کردند. آیت‌الله پسندیده در این رابطه می‌گوید: «... هنگامی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، دربار دستور داده بود که من و آیت‌الله خوانساری برای دیدن امام به ترکیه برویم‌... ولی پاکروان می‌گوید: صلاح نیست که پسندیده برود و آقای فضل‌الله خوانساری تنها برود.»

با تبعید امام به ترکیه و سپس عراق، آیت‌الله پسندیده علی‌رغم خطرات فراوان رژیم‌، در طول سال‌های تبعید امام خمینی‌، مسئولیت تأمین و پرداخت شهریه شاگردان ایشان در قم را برعهده گرفت‌. کمک مالی به خانواده زندانیان سیاسی و تبعیدشدگان و پرداخت شهریه امام در حوزه‌های علمیه سراسر کشور، باعث شد نام و موقعیت امام در حوزه حفظ و تقویت شود. حمایت‌های آیت‌الله پسندیده از حضرت امام ادامه داشت تا آنکه وی برای رتق و فتق امور، تصمیم به هجرت به قم گرفت. سفری که با هماهنگی امام و در پی پیام ایشان که از طریق حاج سیداحمد آقا خمینی ابلاغ شد، صورت گرفت.

آیت‌الله پسندیده از خمین به قم هجرت کرد و در بیت امام در محله یخچال قاضی مستقر شد. او در این دوران به عنوان وکیل تام‌الاختیار امام در اخذ سهم امام و پرداخت شهریه طلاب و همچنین سر و سامان بخشیدن به زندگی روحانیون مبارزی که در خط امام گام بر می‌داشتند و در زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها به سر می‌بردند، نقش مؤثری داشت.

ساواک در این رابطه چنین گزارش کرده است‌: «حاج پسندیده‌، برادر بزرگ خمینی که در شهرستان خمین سکونت دارد روز جمعه ۱۸ دی ۱۳۴۹ وارد قم شده و در منزل شخصی خمینی می‌باشد و روز شنبه ۱۹ دی ۱۳۴۹ به مناسبت میلاد حضرت رضا(ع‌) رسماً در مجلسی که در بیرونی منزل خمینی به همین مناسبت تشکیل شده بود شرکت و از واردین پذیرایی و دید و بازدید به عمل آورد... مسافرت پسندیده به قم در ظاهر به عنوان زیارت است ولی در باطن به اشاره گردانندگان دستگاه خمینی است... که اگر دستگاه مانع نباشد ایشان برای دائم در قم بمانند.»

آیت‌الله پسندیده در این رابطه‌ می‌گوید: «در سال ۱۳۴۶ زمانی خواستند مجلس روضه بگذارند و آقای اسلامی روضه بخوانند. شهربانی یا سازمان امنیت قدغن کرده بود. حاج شیخ محمود خادمی در خمین به سراغ ما آمد و گفت‌: روضه را قدغن کرده‌اند، به قم بیایید. گفتم‌: روضه باید حتماً اجرا شود. دستور دادم که روضه بخوانند... خبر به شهربانی رسید و آمدند جلوی منزل ایستادند و گفتند که نباید روضه باشد... بعد مأمورین به من گفتند: برگردید و به خمین بروید، گفتم‌: من قصد داشتم فردا به خمین برگردم ولی چون شما امر می‌کنید نمی‌روم‌.

مگر مرا به زور ببرید...» هرچند این مراجعت اجباری به خمین صورت گرفت‌ ولی آیت‌الله پسندیده پس از چند روزی به بهانه ناسازگاری هوای خمین به قم بازگشت تا از نزدیک بر امور مربوط به فعالیت‌های بیت امام‌ نظارت کند. در دوران حضور حاج سیداحمد خمینی در قم‌، آیت‌الله پسندیده از یاوری توانا برخوردار بود و با مدیریت قوی و هماهنگی لازم به حل مشکلات و برقراری ارتباط با امام و هدایت مبارزین می‌پرداخت‌.

در پی درگذشت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی فرزند امام‌ که به سفر سیداحمدآقا به نجف و ماندن وی نزد امام انجامید، آیت‌الله پسندیده تا زمان انقلاب مسئولیت‌های مربوط به بیت امام در قم را به تنهایی برعهده گرفت. حضور او در بیت امام یکی از عوامل مهم ارتباط انقلابیون با امام در نجف اشرف و نوفل لوشاتو بود.

به همین دلیل بود که ساواک با خطرناک تشخیص دادن حضور او در قم، در یک دادگاه فرمایشی آیت‌الله پسندیده را برای مدت سه سال به شهر کویری انارک‌ تبعید کرد. ولی آیت‌الله پسندیده حکم غیرقانونی تبعید را نادیده گرفت و با شهامت به قم بازگشت‌.

این بار ساواک با عصبانیت به مساله بازگشت او به قم‌ پرداخت و طی حکمی‌، محل تبعید ایشان را از انارک به داران اصفهان‌ تغییر داد.

متن سند ساواک‌ درباره تغییر محل تبعید آیت‌الله پسندیده به این شرح است‌: «ساعت ۱۰ روز ۱۰ خرداد ۲۵۳۷ شاهنشاهی بنا به دعوت تلفنی آقای فرماندار قم کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در دفتر کار ایشان تشکیل و آقای فرماندار اظهار داشتند سیدمرتضی پسندیده فرزند مصطفی متولد ۱۲۷۴ خمین شناسنامه شماره ۱۳۸ صادره از خمین ساکن قم در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۷ به اتهام تحریک مردم برضد یکدیگر و اخلال نظم و آسایش عمومی از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم به مدت ۳ سال اقامت اجباری در انارک نائین از توابع استان اصفهان محکوم و رأی صادره با موافقت جناب آقای استاندار مرکز درباره نامبرده اجرا گردیده است و در اجرای اوامر صادره از مرکز و بنا به مقتضیات محلی و مصالح عمومی مقرر است محل اقامت اجباری وی به شهر دیگری که کمیسیون تعیین می‌نماید تغییر یابد.

کمیسیون با توجه به توضیحات آقای فرماندار و پیشنهاد نماینده نخست‌وزیری با تغییر محل اقامت اجباری متهم مورد بحث موافقت دارد، لذا محل اقامت اجباری نامبرده را نسبت به بقیه مدت محکومیتش شهرستان داران اصفهان تعیین می‌نماید.»

آیت‌الله پسندیده این بار نیز در پی پیام امام خمینی مبنی بر اینکه «تمام کسانی که تبعید شده‌اند به حکم تبعید اعتنا نکنند و به قم و یا شهر خودشان مراجعت کنند»، بلافاصله روانه قم شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم موقعیت ویژه‌ای که به دلیل مراتب علم و تجربه و مبارزات مستمر خود داشت همچون گذشته وکالت امام را در امور شرعی مردم به هر عنوان و سمتی و بر هرگونه امتیازی ترجیح داد و در طول سال‌های پس از پیروزی بی‌هیچ ادعا و توقعی به زندگی خود ادامه داد.

هرچند آیت‌الله پسندیده در سال‌های پس از انقلاب فعالیت سیاسی خاصی نداشت، اما در برخی مقاطع حساس تاریخی آنچنان که خود می‌گفت «به حکم وظیفه شرعی و ملی» با ارسال نامه‌هایی برای امام و برخی دیگر از مسئولان کشوری نکاتی را که «به صلاح مملکت» می‌دانست، یادآور می‌شد. از آن جمله می‌توان به نامه ایشان خطاب به ابوالحسن بنی‌صدر رییس‌جمهوری وقت پس از انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی اشاره کرد.

نامه‌ای که در آن آیت‌الله پسندیده به برخی تخلفات روی داده در انتخابات حوزه انتخابیه خمین اعتراض کرده بود. بیانیه اعتراض به بازداشت صادق قطب‌زاده در سال ۵۹، نامه به امام در انتقاد از اوضاع جاری کشور در سال ۶۲ و درخواست برای آزادی یکی از چهره‌های ملی‌گرا نزدیک به نهضت آزادی در اواخر دهه ۶۰ که با واکنش سیداحمد خمینی مواجه شد*، از جمله فعالیت‌های ارشادی آیت‌الله پسندیده در دوران پس از انقلاب بود.

بعد از رحلت امام و در دهه آخر عمر آیت‌الله پسندیده، کمتر در رسانه‌ها نامی از او بود، تا اینکه در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۵ بعد از حدود یک قرن زندگی پر فراز و نشیب، در سن ۱۰۰ سالگی در قم درگذشت و پیکر وی پس از تشییع باشکوهی از سوی ده‌ها هزار نفر از مردم قم و اقامه نماز میت توسط مرحوم آیت‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت، در مسجد بالاسر واقع در جوار حرم حضرت معصومه(س‌) به خاک سپرده شد.

آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب در پیام تسلیتی که در پی درگذشت آیت‌الله سیدمرتضی پسندیده صادر شد، نوشت: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‏. انالله و اناالیه راجعون. ‏ برادر بزرگ و بزرگوار امام راحل عظیم‏‌الشأن جناب حجت‌‏الاسلام آقای حاج سیدمرتضی پسندیده، پس از عمر با برکتی که یکسره به تقوا و پاکدامنی سپری شد، به دیار باقی و دیدار احبّه و اولیاء شتافت. رحمت و فضل خدا بر او و سزای پرهیزکاران و پاکدامنان نثار او باد.

این روحانی شریف و امین و شجاع و صادق برای امام کبیر ما در یک دوره همچون پدر و سرپرستی مهربان و دلسوز و مصلحت‌‏اندیش و در یک دوره همچون برادر و وکیل و معاونی موتمن و رشید و خستگی‌ناپذیر و بالاخره در یک دوره همچون رعیت و پیروی مؤمن و فرمان‏پذیر و مطیع بود.

این افتخار برای او بس که بزرگ‌ترین انسان زمان ما همواره او را بزرگ و گرامی می‌‏داشت و به او احترام می‌‏کرد. از او راضی بود و به حفظ رضایت او اهتمام می‌‏ورزید. این موجود عزیز و مکرم اکنون از میان ما رفته و به جوار رحمت و مغفرت حق تعالی پیوسته است. تکریم یاد و نام امام عظیم‌‏الشأن مقتضی تکریم و تجلیل اوست.

اینجانب این مصیبت را به بیت شریف و معزز حضرت امام خمینی رضوان الله علیه ‏بویژه به فرزندان و بازماندگان محترم آن مرحوم صمیمانه تسلیت می‌‏گویم و علو درجات آن روحانی عالیقدر را از خداوند متعال مسألت می‌‏نمایم.»

منابع:

خاطرات آیت‌الله پسندیده، به کوشش محمدجواد مرادی‌نیا، انتشارات سوره مهر

مبارزات سیاسی آیت‌الله پسندیده به روایت اسناد ساواک، فصلنامه حضور، پاییز ۱۳۷۵

آرشیو روزنامه اطلاعات، ۲۵ و ۲۸ اسفندماه ۱۳۵۸

آیت‌الله پسندیده، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

روزنامه همشهری، شماره ۱۱۲۲، شنبه ۲۶ آبان ۱۳۷۵

* سیداحمد خمینی در پی تشکیک نهضت آزادی در اصالت دستخط امام در نامه به محتشمی‌پور وزیر کشور وقت درباره این گروه، نامه‌ای به آیت‌الله پسندیده ارسال کرد و با اشاره به درخواست وی برای آزادی یکی از افراد منسوب به گروه‌های ملی‌گرا نوشت: «نامه حضرتعالی در مورد آزادی یکی از ملی‌گراها به دستم رسید.

چند جمله مزاحمت می‌کنم، اولاً به اطلاعات کشور، نظر شما و خود را منتقل می‌کنم و امیدوارم فرد مذکور آزاد گردد تا به وظیفه‌ای که بر گردنم نهادید، عمل کرده باشم. ثانیاً این نکته را گوشزد می‌نمایم که مسأله ملی‌گراها مسأله‌ای خطرناک است.

ملی‌گرایی در مقابل اسلام‌گرایی است و اسلام‌گرایی خط محکم و استوار امام است.... تقاضایم این است که شما در مقابل آنان بایستید و از آرمان‌های امام دفاع کنید و از تمامی مصدقی‌ها که امام آنان را مسلمان نمی‌دانست، تبری جویید و دل امام را شاد فرمایید.» - مجموعه آثار یادگار امام (ره)، جلد اول ص ۶۳۲

انتهای پیام/م

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه