نابودی هویت ملت ها، آرزوی استکبار/ شهدا رفتند تا ایران با عزت بماند
عزت و هویت ما مرهون خون جوانانی است که از خود گذشتند تا شاهد «توسری خوردن» ملت ایران نباشند؛ لذا فرزندان انقلابی این سرزمین در وزارت امور خارجه باید همیشه این پیام را سرلوحه کار خود قرار دهند تا آیندگان ما به خود افتخار کنند که یک مسلمان ایرانی اند ولا غیر.
به گزارش زرین نامه؛ رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از فرهنگیان کشور به مناسبت روز معلم ضمن گرامیداشت یاد علامه شهید مرتضی مطهری (ره) و تبیین جایگاه آموزش و پرورش و نقش معلمین در جامعه نکاتی را بیان فرمودند.
ایشان در قسمتی از سخنان خود به چگونگی برخورد دشمنان با نظام جمهوری اسلامی پرداختند. که در این میان یکی از مؤلفه های اقتدار نظام اسلامی یعنی عزت ملت را مورد خطاب قرار دادند و از واژه ای به نام «توسری خوردن» استفاده کردند.
بر خود لازم دانستیم چند سطری راجع به این مقوله سیاهه کنیم تا نگاهی بر داشته هایمان بیندازیم.
هویت ملی، مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت نسبت به عوامل، عناصر و الگوهای هویت بخش و یکپارچه کننده در سطح یک کشور، به عنوان یک واحد سیاسی، است. هویت ملی دارای عناصر سازنده گوناگونی چون ارزش های ملی، دینی، فرهنگی، جامعه ای، انسانی و در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، زبانی و غیره است.
هویت ملی ایرانی نیز به انحای مختلف، دارای ابعاد و عناصر فوق هستند؛ اما مهم ترین مسایل آن، وجود دو عنصر اسلامیت و ایرانیت و تأثیرپذیری آن از فرهنگ غربی است. لذا در تاریخ معاصر ایران، چالش و بحران در عناصر هویت ملی ایرانی در این دو مؤلفه ی اساسی و رابطه ی آن با فرهنگ غربی بود.
استاد مطهری، به عنوان یک روشنفکر دینی و آسیب شناس مذهبی، که دردهای جامعه را از زاویه ی دینی مورد شناسایی و ارزیابی قرار می داد، به طرح دیدگاه هایی درباره هویت ایرانی پرداخته و از میان عناصر متفاوتی که به هویت ایرانی شکل داده است، به مذهب اولویت و اصالت بخشیده و عواملی چون جغرافیا، نژاد، زبان، سنن، فرهنگ و سایر عناصر هویتی را در درجه ی دوم اهمیت قرار داده است.
از نظر وی مهم ترین عامل هویت یابی ایرانیان، گرایش آنان به دین اسلام است، چرا که اسلام به واسطه خصوصیات معنوی خود، توانست به ایرانیان هویت جدیدی اعطا کند و به ایرانی بودن نیز معنای جدیدی بدهد.
هر چند واژه تو «سری خوردن» در بین ادبیات سیاسی بین الملل جایگاهی ندارد اما فی الواقع مهمترین عامل تعیین کننده در روابط دیپلماتیمک، تجارت و اقتصاد و به عنوان یک مقوله در بحث جنگ روانی در بین کشورها است.
کشورهای مستکبر و زورگو در طول تاریخ با تحمیل عقاید و نظرات خود بر کشورهای هدف، کلیه اختیار آن سرزمین را بدست گرفته و از فرصت های پیش رو برای خود به بهترین نحو استفاده می کردند و این یعنی تحقیر یک ملت.
ابعاد و عناصر سازنده ی هویت ملی
همان گونه که از تعاریف هویت ملی برمی آید، این مفهوم دارای عناصر سازنده ای است، از جمله مهم ترین آن ها، می توان به ارزش های ملی، دینی، جامعه ای و انسانی اشاره کرد.
ارزش های ملی، تمامی مشترکات فرهنگی اعم از: سرزمین، زبان، نمادهای ملی، سنت ها و ادبیات را شامل می شود. ارزش های جامعه ای، به اصول، قواعد و هنجارهای اجتماعی نظر دارد و ارزش های انسانی، به کلیه ی اصول و قواعد انسانی، فارغ از هر گونه محدودیت اجتماعی و جغرافیایی برای نوع بشر نظر دارد (زهیری، 1381: 201).
البته در میان اندیشمندان علوم سیاسی، اجتماعی، جغرافیا، تاریخ و غیره. درباره اصالت هر یک از ارزش های فوق نسبت به دیگری اختلاف نظر وجود دارد.
در جغرافیا، به سرزمین و تاریخ مشترک؛ در علوم اجتماعی، به زبان و دین مشترک و ر علوم سیاسی، به ساختار سیاسی مشترک، ملیت و ملت و جامعه ی مدنی تأکید شده است.
هویت ملی در کنار عناصر سازنده ی خود، ابعاد گوناگون هم دارد که شامل ابعاد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی، زبان و ادبیات می شود. هر یک از این ابعاد، در تکوین و تشخص هویت ملی، اهمیت خاص خود را دارد.
بُعد اجتماعی نشان دهنده ی تعلق شخص به یک محیط اجتماعی خاص است، که محدوده هویت اجتماعی او را شکل می دهد؛ بُعد تاریخی، عبارت است از آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن و لذا، احساس هویت تاریخی و هم تاریخی پنداری، پیوند دهنده نسل های مختلف به یکدیگر است که مانع جدا شدن یک نسل از تاریخ اش می شود (ص201)؛ در حالی که هویت ملی هر ملت، در درجه نخست زاییده محیط جغرافیایی آن ملت است؛ زیرا محیط جغرافیایی، تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت ملی به حساب می آید.
هویت ملی در بعد سیاسی، در صورتی شکل می گیرد که افرادی که از لحاظ فیزیکی و قانونی، عضو یک نظام سیاسی بوده و داخل مرزهای ملی یک کشور زندگی می کنند و موضوع یا مخاطب قوانین آن کشور هستند و همچنین از لحاظ روانی هم خود را اعضای آن نظام سیاسی بدانند (معمار، 1378).
علیرغم تأثیر انکارناپذیر ابعاد فوق در هویت ملی و با وجود شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی، مذهب در تمام ابعاد خود، هم چنان منبع مهمی برای هویت و معنابخشی در جهان متجدد و آشفته به شمار می رود.
شاخص های مهم هویت دینی، شامل پای بندی به جوهر دین و ارزش های بنیادین آن؛ دلبستگی جمعی و عمومی به شعایر، مناسک و نهادهای دینی و بالأخره مشارکت و تمایل عملی به ظواهر و آیین های مذهبی و دینی می شود. (روپسینگه، 1379: 125).
بُعد فرهنگی هویت ملی نیز از مهم ترین اجزای هویت ملی یک جامعه است که سبب توافق فرهنگی می شود: زیرا فرهنگ و میراث فرهنگی یک ملت، کلیت زنده و پویای خلاقیت انسانی آن ملت است، که به نحوی خودآگاه یا ناخودآگاه، آن ملت را تحت تأثیر قرار می دهد.
شاخص های مهم این بُعد شامل؛ آیین ها و سنت های عام؛ جشن ها و اعیاد، ارزش های سنتی؛ لباس و طرز پوشش؛ معماری بناها و مکان ها؛ رسوم؛ عرف و هنرهای ملی و بومی هستند (ورجاوند، 1378: 66 و67).
زبان نیز، بُعد مهمی از میراث مکتوب هر ملتی است. زبان نه تنها به عنوان محصول اجتماعی، ابزار و وسیله ی ارتباطات به شمار می رود، بلکه خود به عنوان بخشی از متن روابط اجتماعی که در تولید و بازتولید فرهنگ و هویت ویژه ی هر جامعه نقش مهمی دارد و لذا، می توان گفت زبان یک ملت، نظام معنایی آن ملت است (همتی، 1378: 123-109).
با توجه به تعاریف مذکور، عناصر سازنده ی هویت ملی و ابعاد متفاوت هر کدام، برای هویت ملی کارکردهای خاصی را می توان برشمرد. انسجام آفرینی و همبستگی ملی، ایجاد آگاهی ملی و تعیین ساز و کارهای فرهنگ سیاسی از آن جمله اند.
بهره گیری از توانایی های نمادین مانند زبان، دین، گذشته تاریخی و منافع مشترک، می تواند به همبستگی ملی منجر شود. با توجه به نقش تعیین کننده ای که هویت ملی در حوزه ی فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد دارد، علاوه بر ایجاد همبستگی و مشروعیت بخشیدن به نظام سیاسی- اجتماعی، نقش عمده ای را در قوام و دوام حیات سیاسی یک ملت ایفا می کند و حتی برای تعیین مسیر زندگی جمعی در آینده و اهداف ملی، نقش خاصی را بر عهده می گیرد.
هویت ملی در تعیین معادلات سیاسی نفش اصلی را بازی می کند. تجاوز به یک کشور تحت هر عنوان در واقع باعث از بین رفتن عزت و در نهایت هویت آن کشور می شود تا اقتصاد و...
با این روند به جرات می توان گفت در حال حاضر هیچ کشوری به غیر از جمهوری اسلامی ایران به طور مستقل حاکمیتی 100% ندارد و (بعد از فروپاشی شوروی) باید تحت حاکمیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... چند کشور غربی و در رٱس آن آمریکا باشد.
علت این امر را باید در تاریخ جستجوکرد. امروز براساس قانونی که بر جهان حاکم است یک کشور به راحتی می تواند علیه یک ملت بی دفاع تهاجم نظامی کند که این عین بی قانونی یا همان قانون جنگل است. در این شرایط عقل سلیم چه چیزی حکم می کند؟ آیا بنا به تفکری که در بین برخی سیاسیون کشور وجود دارد، باید در چارچوب این قانون عمل کرد؟ قانونی که در نهایت خواهان نابودی هویت ملت هاست؟
«یک ملت اگر نتواند از از هویت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست در مقابل بیگانگان دفاع کند، قطعا توسری خواهد خود، برو برگرد ندارد. باید قدر شخصیت و هویت خود را دانست.»
بنا به این جمله مقام معظم رهبری باید سیاسیون و خواص جامعه با این مهم بپردازد تا دوران تلخ افول حاکمیت دینی در عهد صفویه و حکومت شاه سلطان حسین ها دیگر تکرار نشود.
عزت و هویت ما مرهون خون جوانانی است که از خود گذشتند تا شاهد «توسری خوردن» یک ملت نباشند و رهبر معظم انقلاب همواره در بحث تعامل با بیگانگان بر سه عامل عزت، حکمت و مصلحت تاکید داشته اند.
لذا فرزندان انقلابی این سرزمین در وزارت امور خارجه باید همیشه این پیام را سرلوحه کار خود قرار دهند تا آیندگان ما به خود افتخار کنند که یک مسلمان ایرانی اند ولا غیر.
نویسنده: جواد محمدیان
انتهای پیام/ ت
ارسال دیدگاه