نیم روز ۱۷ مرداد هم که قرار است خبرنگار از خودش بنویسد و از قلمش، هزار و یک مسئول میآید و با وعدههای رنگی اما درواقع خاکستری، چنان شرمنده میکندش که طبع بلند و قانع اش باز نمیگذارد از خواستههایش بگوید و «این است روزگار یک خبرنگار».
به گزارش زرین نامه؛ قلم خبرنگاران ۳۶۴ روز سال برای مردم و مسولان میغلتد و یک روزش سهم خودشان است که آن روز هم دلشان طاقت نیاورده و نیم روز آن را با دیگران تقسیم میکنند که اگر نکنند هم گویی نمیشود و سیم ارتباطات در جهان خاموش میشود.
نیم روز 17 مرداد هم که قرار است خبرنگار از خودش بنویسد و از قلمش، هزار و یک مسئول میآید و با وعدههای رنگی اما درواقع خاکستری، چنان شرمنده میکندش که طبع بلند و قانعاش باز نمیگذارد از خواستههایش بگوید و «این است روزگار یک خبرنگار».
و اما آن ۳۶۴ و نیم روز دیگر میماند و همهی سختی های روزانه و روتین یک خبرنگار که آغاز روزش همراه با آغاز جلسات و گفتگوها و بررسی چالشها و مشکلات است و پایان جلسات هم دوباره آغازی دیگر.
آغازی برای نوشتن گزارش همهی آنچه دیده، برای مراقبت از آنکه نکند ناخواسته حرفی بزند و خبری تنظیم کرده و منتشر کند که حقی پایمال و افرادی قربانی قلم مقدسش که خداوند نیز به آن قسم خورده، بشوند.
خبرنگاران شهرهای کوچک در تهیه و تنظیم خبر مشکلات بیشتری را هم دارند.
اینکه وقت صرف کنی تا برای برخی روابط عمومیها و مدیرانی که کمتر به اطلاع رسانی صحیح و به موقع توجه دارند، اهمیت آن را تبیین کنی و تازه وقتی این مرحله را پشت سر گذاشتی نوبت به دعوت یک در میان برای حضور در جلسات میرسد.
آخ که چه زجری میکشی وقتی میفهمی جلسهای مهم را آنها از لحاظ خبری نامهم تلقی کرده و تو را دعوت نکردهاند!!!
باید به هزار در بزنی تا مفاد جلسه را بیابی و با چند عکس که اتفاقا خیلی هم غیر حرفهای گرفته شده، آماده کنی و برای مخاطبانت در سایت منتشرکنی.
از همه بدتر آن است که مدیری استانی یا کشوری به شهر آمده و میخواهد از پروژهای مهم بازدید کند و روابط عمومی اداره تو را دعوت کرده ولی اصلا فکر وسیله ایاب و ذهاب تو نبوده و باید حالا بگردی دنبال یک ماشین تند رو برای رسیدن به محل واقعه و خبر.
یاد اولین روزهای ورود به این حرفهام افتادم آن روزها که دختری نوجوان بودم پشت یک وانت هم رفتهام برای تهیه یک گزارش اما خب وانت و قطار و قایق ندارد بدرفتاری و کج رفتاری مسئولان را هم نمیشناسد یک خبرنگار برای هدف خود تمام سختیها را به جان میخرد.
نرگس تجری- یک خبرنگار
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه