موضوع دست دادن نیست از دست دادن است!

رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گلستان معتقد است: موضوع مصافحه کردن ظریف با اوباما، موضوع دست دادن یا ندادن نیست، موضوع از دست دادن است. «از دست دادن اسقلال آزادی و جمهوری اسلامی ».

به گزارش زرین نامه؛ حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا احمدی در یادداشتی  نوشت: این روزها در محافل گوناگون سخن از دست دادن ظریف با اوباما است.

در روایتی از امیرالمومنین علی(ع) بر اصل مصافحه ولو با دشمن سفارش شده است و در آداب اجتماعی مصافحه به یکی از عوامل انسانی و عاطفی شناخته می شود.

مصافحه از مصدر صفح به معنی نادیده انگاشتن بوده و اصل همان رعایت ادب است، اما اگر دست دادن موجب شود دشمن طمعکار و ظالم احساس سلم از ناحیه مومن کند، از بیان امام خرج است.

دولتمردان آمریکا تا کنون با ما متکبرانه عمل کرده اند. اوباما دست می دهد اما تهدیدهایش پا بر جاست و همچنان بر طبل حمله نظامی به ایران می کوبد.

دست می دهد و مترصد نابودی نظام دینی است. دست می دهد اما همچنان ملت ما را در زمره تروریسم می داند...

لذا، ما هم می پذیریم که ادب تابلوی راهنمای یک امت فرهیخته و اصیل است. اما از شما می پرسم:

آیا ما با متجاوز به حقوق خانواده مان حاضریم دست بدهیم؟

آیا در سیره بزرگان دینی آمده که به متعرضان حقوق عمومی دست داده باشند؟

با این مقدمه و با توجه به معنای مصافحه جای سوال است که آیا آقای ظریف مصافحه کرد تا ادب ایرانی اسلامی را رعایت کند یا اینکه با این عمل تعجب برانگیز مصافحه کرد تا عملاً نادیده بیانگارد.

نادیده بیانگارد و اعلام جهانی کند که امریکا دشمن ملت ایران نیست. امریکا شیطان بزرگ نیست. ام الفساد قرن نیست.

دستش تا مرفق در خون مسلمانان عراق، افغانستان، فلسطین، یمن، سوریه و... آلوده نیست.

مصافحه کرد تا اعلام کند .....

البته ملت ایران احتمالاً بپذیرند که آقای ظریف به عنوان یک شخص با هرکسی از جمله اوباما می تواند دست بدهد.

اما به عنوان یک دولتمرد اجازه ندارد با دشمن نظام مصافحه کند و عملاً همه جنایات امریکا را نادیده بگیرد و اگر بنا شود مصالحه ای انجام پذیرد، باز آقای ظریف اجازه چنین اقدامی را ندارد، بدلیل اینکه این جایگاه صرفاً در حدود اختیارات ولایت مطلقه فقیه است.

بنا بر این، موضوع مصافحه کردن ظریف با اوباما، موضوع دست دادن و یا دست ندادن نیست بلکه موضوع «از دست دادن است.»

موضوع؛ «از دست دادن اسقلال آزادی و جمهوری اسلامی است»، زیرا تا کنون موضع گیری های امریکا و اقمارش نشان از این حقیقت دارد که ملت ایران را وابسته کند، در بند بکشد و نظام اسلامی را نابود سازد.

با توجه به شناختی که از آقای ظریف وجود دارد، حتما ایشان شناختشان از امریکا و دولتمردان آمریکایی همان است که ملت ایران می شناسند.

اما اینکه چرا دست داده است؛ به اعتقاد ما از به اقتضای شرایط "خبط" کرده است زیرا اگر نپذیریم خبط بوده، باید به مؤلفه دومی معتقد شویم که مدیریت سایه او را عمل به برآیند تصمیم سازان اتاق فکر افراطیون برای رابطه حقیرانه با استکبار در عالم سیاست وادار ساخته اند که در این صورت خطرناک است. امریکا بدنبال فرصت در نفوذ است و افراد خود باخته در داخل مامور فرصت سازی اند.

آقای ظریف می توانست دست دادن به دشمن امت و ملت و نظام را با ظرافت مدیریت کند که قطعاً کار دشواری نبود.

این دست دادن ها آسان جلوه می کند اما حتماً استراژی معین و تعریف شده ای در اطاق فکر و عقبه آن وجود دارد که البته ما عقیده داریم اطاق فکر و عقبه دولت محترم باید خود را با شاخص نظام یعنی ولایت مطلقه فقیه تنظیم کند.

استراتژیست های اتاق فکر دولت باید به اقتدار نظام ولایی در سطح جهانی رسیده باشند که خط و مشی های کلان نظام در حدود اختیارات رهبری نظام اسلامی است نه دولت و دولتمردان و لذا بهتر است موضوع عادی سازی رابطه با شیطان بزرگ را از دستور کار و فهرست برنامه خود خارج سازند و بیشتر به امنیت، اقتصاد و معیشت و آموزش و فرهنگ مطالعه بپردازند تا زیرساخت های نظام استحکام یابد.

نظام اسلامی ایران باید با اقتصاد مقاومتی، مقتدرانه صحنه بین المللی که محصول آن بیداری اسلامی است را مدیریت کند که در این صورت تحریم ها و فشارها ناکارآمد خواهد شد.

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه