شبکه های ضد اجتماعی صهیونیستی؛ راهی آسان برای دشمن پنهان

ما در پی دشمن هراسی نیستیم! ما می خواهیم در جهت دشمن شناسی، خلاقیت جامعه را تقویت کنیم... اما این حجم غفلت از دشمن، از کسانی که کرسی های مسئولیت را برعهده دارند، قابل اغماض نیست! نمایندگان مجلس، قوه قضائیه، و دولت باید پاسخگو باشند! نیاز یک جامعه دینی، یک شبکه اجتماعی طراحی شده بر مبنای فطرت الهی است! نه وارد شدن در زمینی که دشمن طراحی کرده! که بردن و باختن در آنجا معنایی ندارد! زیرا که چه ببریم و چه ببازیم، به نفع دشمن کار کرده ایم!

با گزارش زرین نامه به نقل از دانا؛ گذشت زمان بر آنها که منتظر می مانند، بسیار کند؛ بر آنها که می هراسند، بسیار تند؛ بر کسانی که زانوی غم در بغل می گیرند، بسیار طولانی و بر آنها که بر سر خوشی می گذرانند، بسیار کوتاه است...

خداوند حکیم در قرآن کریم چنین می فرماید: "و لن ترضی عنک الیهود و لا النصری حتی تتبع ملتهم..." هرکس که بخواهد در مسیر حق و حقیقت حرکت کند، ناگزیر از مقابله و روبرو شدن با جبهه باطل است؛ زیرا دشمن تا فرهنگ ما را، باور جوانان ما را، فکر نخبگان ما را، و سبک زندگی عامه مردم ما را بَرده فرهنگ خود نکند، دست از مکر و حیله و دشمنی با ما برنخواهد داشت...!

اگر چه می دانیم که جبهه دشمنیِ دشمن واحد است، اما دشمنی آنها به دو شکل است: 1-نبرد آشکار 2-نبرد پنهان یا همان جنگ نرم. از دیدگاه امیرالمومنین (علیه السلام) کم خطرترین دشمن، دشمنی است که دشمنی اش را آشکار نموده! لذا حضرت می فرمایند: "اوهن الاعداء کیدا من اظهر عداوته؛ سست ترین دشمنان، دشمنی است که دشمنی اش، آشکارا باشد!" یا در جایی دیگر می فرمایند: "من اظهر عداوته قل کیده؛ کسی که دشمنی اش آشکار شود، توطئه و مکرش کم می شود."

اما خطرناکترین دشمنان، دشمنی است که دشمنی اش را پنهان کند! "شر الاعداء ابعدهم غورا و اخفاهم مکیده؛ شرترین و شرورترین دشمنان، کسانی هستند که دشمنی شان عمیق تر و کیدشان مخفی تر است!" لذا بدترین ضربه ها از ناحیه اینان است.

جنگ در معنای عام خود، تحمیل اراده خود بر حریف است؛ به گونه ای که حریف، رفتار مطلوب کشور حمله کننده را در پیش گیرد. اگرچه که جنگ های سخت، کشتارها و خرابی های فراوان به وجود می آورد، اما در این بین با هر شخصی که کشته می شود، شهید یا قهرمانی ساخته می شود که می تواند علَم افتخاری بر قله های انسانی کشورش شود، که هر قطره خونش، انسانی را به راه و باور او می کشاند...

و این را دشمنان خوب دریافته اند!

لذا در جنگ نرم، این باور هاست که مورد حمله پنهان، تدریجی و آرام قرار می گیرند. و با تغییر باورها و انگیزه ها، در قلب و ذهن هر جوان، پایگاهی برای خود می سازند، به مثابه بمبی آماده انفجار، که هر لحظه می تواند علیه کشورش مورد سوء استفاده قرار بگیرد.

"کمیته خطر جاری" مرکزی است که توسط برخی اساتید علوم سیاسی آمریکا و اعضای مهم سازمان سیا و فرماندهان ارشد پنتاگون در سال 1970 تشکیل شد. هدف این کمیته زمینه سازی برای فروپاشی شوروی، آن هم نه با ابزار های جنگی و خشونت آمیز، بلکه به کمک ابزارهای غیر خشونت آمیز و از درون این کشور بود! بعد از 11 سپتامبر، دوباره این کمیته را فعال کردند. اما چرایی دوباره فعال کردن این مرکز، نکته مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. در گزارشی که این کمیته به دولت جرج بوش ارائه کرد، "جمهوری اسلامی ایران" یکی از اهداف تهاجمی آمریکا اعلام شد که از لحاظ وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی و موقعیت برتر جغرافیایی، نمی توان از راهکارهای نظامی برای سرنگونی آن استفاده کرد. بنابراین تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی، "استفاده از جنگ نرم است!"

آمریکایی ها در جهت عملیاتی کردن جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیر، از ابزارهای مختلفی استفاده کرده اند. اینترنت به عنوان رسانه ای با قابلیت انتشار محتوای صوتی، تصویری و متنی نقش مهمی در جنگ نرم علیه کشور های هدف و از جمله جمهوری اسلامی ایران داشته است. یکی از فضاهای معروف اینترنت، شبکه های اجتماعی است که مورد توجه زیادی قرار گرفته اند. این شبکه ها با جذابیت هایی ظاهری که دارد، درعین حال که باعث کوتاه شدن فاصله ها و کم رنگ شدن مکان و زمان می شود، این امکان را می دهد که از هر نقطه ای محتوا را وارد این فضا کرد. تسلط بر محیط مجازی، قدرت مدیریت و کنترل را برای ارائه محتوا تقویت می کند. لذا آمریکا با مدیریت و کنترل فضای مجازی، به دنبال تسلط بر کشور های مختلف جهان است. و به همین دلیل در این فضا، "قدرت داده ای" را ایجاد کرده است.

قدرت فرهنگی و باور های حاکم بر هر جامعه ای، تعیین کننده سرنوشت و آینده آن جامعه است. هرگونه تحریف و تغییر این قدرت فرهنگی و باورها، مسیر نسل های آینده آن جامعه را تغییر خواهد داد. تغییر فرهنگ در بازه زمانی فعلی، محصول فشار و کشش در فضای مجازی است! نفوذ از مسیر فرهنگ در حوزه های خودآگاه و ناخودآگاه جامعه، برای تامین اهداف نظام استکبار است. لذا می بینیم که مهمترین تحول توسعه ای در جهان معاصر، تحول در حوزه ارتباطات و ظهور جهان مجازی است. در واقع یک نوع "استعمار مجازی نرم" در سطح گسترده، شکل گرفته که روز به روز در حال افزایش است!

کیست که بتواند زنجیره این استعمار را پاره کند؟!...

چگونه ممکن است دشمنی که هم در جبهه فرهنگی و هم جبهه سیاسی، با ما و باورهای ما در تضاد و دشمنی است، در راه دشمنی خودش از رسانه های اجتماعی خود ساخته اش، بهره نگیرد؟! درحالی که تحقیقات نشان می دهد که افرادی که مجذوب این شبکه ها هستند و از این فضا استفاده می کنند، برای درگیری های سیاسی و چالش های اجتماعی، بی آنکه خود بدانند، مستعد و آماده اند!... نمونه بارزش همین کمپین انتخاباتی اوباما در سال 2008 و 2012 بود که کمترین شک و تردید را نسبت به رابطه میان ارتباطات دیجیتالی و رفتارهای سیاسی باقی نگذاشت.

 

به من پاسخ دهید! که چرا در گرماگرم فتنه 88، هیلاری کلینتون از توئیتر می خواهد تا تعمیرات خود را به تعویق بیاندازد؟! آیا هدفش جز این بود که فتنه گران بتوانند از مسیر این شبکه به اصطلاح اجتماعی به تبادل اخبار و اطلاعات بپردازند؟! حتی رئیس جمهور آمریکا هم در گزارشی به صراحت به سازماندهی فتنه گران 88، با استفاده از ابزارهائی همانند شبکه های خبری و شبکه های ضد اجتماعی نظیر توئیتر، فیسبوک و... اعتراف کرد. غالب افرادی که در فتنه 88 آتش بیار معرکه های خیابانی بوده اند، عضو همین شبکه های ضد اجتماعی بوده اند و از آنجا تغذیه می شدند!

ما هنوز فراموش نکرده ایم سوءاستفاده فتنه گران را از برنامه پرطرفدار "نود"، برای بی شمار نشان دادن خود!

"با شرکت در اس ام اس برنامه نود و انتخاب گزینه فلان، اتحاد میلیونی سبزها را اعلام می کنیم. (دوشنبه، ساعت 23)"

این پیامی بود که در بهبوبه فتنه سال 88 ارسال می شد. و دیدید که چگونه از یک برنامه ورزشی پرطرفدار، برای یک چالش سیاسی بهره بردند! و همچنین کمپین های "نه به امین حیائی" در مسابقه خنداننده برتر برنامه طنز خندوانه؛ و یا سوژه داغی که از خبر مرگ یک دختر مهابادی در شبکه های اجتماعی درست کرده بودند، برای بدنام کردن و زیرسوال بردن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی! آنچنان هرج و مرجی در سطح شهر، به وجود آمد که حتی مسئله از حالت قومیتی هم گذشت، به مرحله امنیتی رسید! به آتش کشیدن هتلی در همان شهر خود گواه همین مطلب است...

می بینید!

این قدرت شبکه هایی همچون تلگرام و اینستاگرام و... است که می تواند از یک مسئله شخصی و نه حتی قومیتی، مسئله ای امنیتی به وجود بیاورد!!

"اگر شبکه های اجتماعی تاثیری نداشتند، ارتش سایبری هم وجود نداشت. و آنقدر انرژی صرف کنترل کردن شبکه های اجتماعی نمی شد..." این سخن من نیست... بلکه سخن "الک راس"، آن هم پس از راه اندازی سفارت مجازی آمریکا در ایران است!!! با این دید، باید به ورود شبکه های ضد اجتماعی در فضاها و نقش گسترده و فراگیر آنها در جنبش های سیاسی، نگاه دقیق تری کرد!...

این ساده لوحی است اگر کسی تصور کند پایگاه های شبکه اجتماعی، تنها ابزارهای موبایلی و نرم افزاری ساده اند! بلکه به اعتراف خود سازندگان آنها، این نرم افزار ها، سلاح هایی هستند که ساخته شده اند تا کاری را که جنگ افزارهای بزرگ در یک جنگ تمام عیار قادر به انجامش نیستند، به راحتی و بدون سر و صدا انجام دهند!!! هیئت های اندیشه ورز با استفاده از این شبکه های _به واقع_ ضد اجتماعی، با راه اندازی کمپین های اجتماعی، تاثیر گذاری این کمپین ها را رصد می کنند، و در این بین، کو دیده بصیرت بین مسئولانه مسئولان ما؟!!!

این همه را اضافه کنید به خیل عظیم هرزه نگاری ها، تبلیغات هنجارشکن و گروه های بی هویت. مهندسی افکار عمومی، تغییر سبک زندگی مردم، ایجاد زمینه برای جنجال های سیاسی و چالش های امنیتی و... انگاره هایی هستند که دشمنان به دنبال آنند، تا جامعه هدف را برای اهداف خود بسیج کنند! و مسئولان ما در پی گم کردن هدف ها و عقب گرد از اصول و ارزش های نظام!!!

ما در پی دشمن هراسی نیستیم! ما می خواهیم در جهت دشمن شناسی، خلاقیت جامعه را تقویت کنیم... اما این حجم غفلت از دشمن، از کسانی که کرسی های مسئولیت را برعهده دارند، قابل اغماض نیست! نمایندگان مجلس، قوه قضائیه، و دولت باید پاسخگو باشند! نیاز یک جامعه دینی، یک شبکه اجتماعی طراحی شده بر مبنای فطرت الهی است! نه وارد شدن در زمینی که دشمن طراحی کرده! که بردن و باختن در آنجا معنایی ندارد! زیرا که چه ببریم و چه ببازیم، به نفع دشمن کار کرده ایم!

مسئولین ما باید بروند بمیرند اگر نتوانند با اختیاراتی که دارند، حاکمیت جمهوری اسلامی را، در فضای مجازی عملا و نظرا تعریف کنند!!! به راستی آیا می توان این نقش عظیم و عجیب شبکه های اجتماعی بی مدیریت را،

در فضای کشور نادیده گرفت؟! خلا مدیریتی که موجب شده تا در بزنگاه های سیاسی اجتماعی، دشمن بهره خود را ببرد... نمونه بارز آن، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم است که امت حزب الله، تسلط دشمنان و پیش برد اهداف استکبار را به چشم خود دید!

اگر این قدرت امروز شبکه های اجتماعی، در ایجاد هرج و مرج و گاه بسیج افکار عمومی و تشنج است، فردا و فرداها چه قدرت تخریبی اطلاعاتی، سیاسی و امنیتی خواهد داشت؟!!! این فضای بی مهار رها شده، تا کی باید بر پهنه فرهنگ و باورهای ما بتازد، تا بلکه مسئولان به فکر بیفتند و بر کرسی های مدیریت، کمی هم مدیریت کنند؟!!!

اما چه بگویم که آنچه امروز باید مایه نگرانی ما باشد، دشمنی دشمن آگاه نیست! بلکه جهل دوستان و تجاهل مسئولان است...

امید که بیداری و بیدارگری، آرمان و مطالبه ما شود...

والسلام...

سید محمد هادی صدوقی؛ فعال فضای مجازی

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه