رهبران بیداری اسلامی؛ فرزندان معنوی امام خمینی(ره)
زرین نامه: رهبران بیداری اسلامی، دوران جوانی خویش را در تبعید و زندان گذراندند و بارها به جرم حمایت از انقلاب اسلامی ایران، نفی موجودیت رژیم جعلی صهیونیست یا تقبیح سیاستهای ضداسلامی غرب، مورد تعقیب رژیمهای مستبد عربی قرار گرفتند.
به گزارش زرین نامه، محمدمهدی تقوی: نسل آرمانگرا و مسلمان عرب در نیمقرن اخیر نخستین بار با مفهوم انقلاب در دوران نهضت حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آشنا شد. تجربه نهضت حضرت امام خمینی از خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷ برای توده مسلمان جهان عرب، دورانی از آشنایی و انس با مفهوم حرکت دینی و قیام برای ارزشها بود.
از این رو برای نسل جوان مبارز عرب که اکنون در سنین پیری، رشته زعامت جنبشها را در دست گرفته، تهران پایتخت آشنایی است؛ همچنان که داستان انس این گروه از رهبران مبارز مصری، تونسی و لیبیایی با تفکر حضرت امام در کتب و آثار مختلف، به رشته تحریر درآمده است. بیسبب نبود که در فردای پیروزی جنبش «النهضه» تونس در انتخابات، برخی کارشناسان بینالمللی، از آنها به عنوان «فرزندان معنوی آیتالله خمینی» یاد کردند.
صف اول رهبران جنبشهای بیداری برای جامعه انقلابی ایران، چهرههایی کاملاً آشنا هستند. آنها در عرصه مبارزه همان مسیری را پیمودهاند که رهبران نظام جمهوری اسلامی. اغلب آنها دوران جوانی خویش را در تبعید و زندان گذراندند و بارها به جرم حمایت از انقلاب ایران، نفی موجودیت رژیم جعلی صهیونیست یا تقبیح سیاستهای ضداسلامی غرب مورد تعقیب رژیمهای مستبد عربی قرار گرفتند.
* پیوند انقلابیون و ایران، یک باور جهانی
اغلب ناظران، رگههای اصلی تمایل انقلابیون عرب به ایران را در ماهیت دینی آنها میجویند. نخستین پرده گرایش «ایراندوستی» این جنبشها وقتی هویدا شد که نتیجه نظرسنجی مؤسسات اروپایی و آمریکایی روشن ساخت در منازعه دولتهای عربی و غربی با ایران بر سر مسأله هستهای، اکثریت مردم این کشورها جانب ایران را گرفتهاند.
در این نظرسنجیها، رهبر عالیقدر ایران در صدر فهرست چهرههای محبوب نسل جوان عرب قرار گرفتند و اکثریت شهروندان عرب تصریح کرده بودند «ایران هستهای» به سود جهان اسلام است.
این برآوردها نخستین بار شکاف عمیق بین دولتها و ملتهای عرب را آشکار کرد. با این ذهنیت نسل جوان عرب به میدان مبارزه با رژیمهایی رفت که مشرب و موضع ایرانستیزی برگزیده و به وسیله تضعیف و تخریب چهره ایران، اعتبار و کمکهای بیدریغ غرب را کسب میکردند.
در فردای سقوط حکومتهای اسلامستیز، همه حریفان دور و نزدیک ایران، خود را برای گشودن صفحهای تازه بین تهران و پایتختهای انقلابی مهیا کرده بودند. اکنون که نخستین عُلقههای دوستی بین انقلابیون عرب و ایران هویدا شده، بلوک غرب سیاست خاورمیانهای خویش را در مخمصهای بزرگ میبیند. سیاستمدارانی که از اروپا و غرب راهی پایتختهای انقلابی میشوند، جملگی یک درخواست و پیام دارند: از جمهوری اسلامی ایران فاصله بگیرید و با اسرائیل دشمنی نورزید.
زمانی که دیوید کامرون نخستوزیر انگلیس، هیلاری کلینتون وزیر خارجه پیشین آمریکا و نیکلا سارکوزی رئیسجمهور وقت فرانسه در سفر به خاورمیانه نوین، پاسخی از محفل انقلابیون برای خواسته خویش دریافت نکردند، آنها را با اهرم تحریم، تهدید کردند.
عجیب است سیاستورزان اروپا و آمریکا هنوز بعد از ۲ سال حاضر به تمکین از این واقعیت نشدهاند که علایق نسل مسلمان عرب با ایران از جنس داد و ستد مالی یا نظامی نیست که با یک تلنگر یا تهدید گسسته شود.
رهبران جنبشها در این مدت کمترین تماس و ملاقات را با رهبران جمهوری اسلامی داشتهاند، کمکهای اعطایی ایران در قیاس با محمولههای ارسالی غرب فقط شامل کمکهای انساندوستانه؛ آن هم برای کاستن از بار فجایعی که رژیمهای پیشین برای این کشورها به وجود آوردهاند بوده است.
ایران در این یک سال دوران نضجگیری جنبش بیداری، به جای تشکیل اجلاسهای پشت سر هم، مانند نشستهای بروکسل یا لندن و پاریس، فقط از انتخاب مردم که اسلام است، دفاع کرده است. با این سیر رفتاری جمهوری اسلامی است که حریفان منطقهای و فرامنطقهای خطر خویشاوندی تهران با جنبشهای بیداری اسلامی را جدی گرفتهاند و همکاری و همگرایی آینده ایران و دولتهای انقلابی دغدغه همه طرفهایی شده که در رفتن مبارک، بنعلی و قذافی، یک قرن سرمایهگذاری خویش را از دست رفته میبینند./فارس
ارسال دیدگاه