زرین نامه: نیاز نیست خیلی به ذهنتان فشار بیاورید ، قضیه مربوط به حدود همین ده پانزده سال پیش است. زمانی که در خانواده های مسلمان ایرانی ، جمع خانواده خیلی مهم بود .
اعضای خانواده هوای هم را داشتند. سبک زندگیمان طور دیگری بود. بسیاری از خانواده ها بودند که اعضایش مثل کوه پشت سر هم بودند. همه هوای هم را داشتند. حتی بیرون از خانواده شان اگر کسی را می دیدند که نیاز به کمک داشت، دستش را می گرفتند.
اگر بیگانهای قصد تعدی به یکی از مردم را داشت، خیلی ها عکس العمل نشان می دادند. نیاز به شعار دادن نبود، مردم اهل عمل بودند.
این را تجربه ی 8 سال دفاع مقدس، نشان داده بود که این مردم در راه اسلام و میهن شان تا پای جان می ایستند.
پس ، جنگ سرد ، راه نفوذ دشمن به این مردم نبود. باید راه دیگری را انتخاب می کرد. راهی که بدون جلب توجه مردم، تسلیم شان می کرد. نقطه ی کانون مردم مسلمان ایران، دین و خانواده بود. پس باید این دو را نشانه می گرفت.
عملیات آغاز شد.. عملیاتی برای انهدام دین و خانواده... باید این مردم را تسلیم می کردند تا دیگر پشتیبان هم نباشند... تا دیگر برای هم اهمیت قائل نشوند. گزینه ی روبرو جنگ نرم بود.. جنگی که دشمن آهسته آهسته وارد خانه ی مردم می شود و هست و نیستش را به یغما می برد.
بهترین راه برای نفوذ بیشتر در میان مردم، امواج تلویزیون بود. فراگیری، تأثیرگذاری و هزینه ی آن از هر روش دیگری مقرون به صرفه تر بود.
باید برای این مردم خوراک فکری درست می کرد تا از طریق این امواج تسلیم شان کند. تا سبک زندگیشان را تغییر دهد.
با تلاش دشمنان، کانالهای فارسی زبان مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی یکی شروع به کار کردند. هر کدامشان با یک موضوع و یک محور جدا، اما هدف غایی همه آنها یک چیز بود: حذف دین و خانواده از کانون توجه مردم.
سالها بود برای جا باز کردن بین مردم تلاش می کردند، اما تلاششان راه به جایی نمی برد. تا این که بعد از انتخابات سال 88، بهانه دستشان آمد و جان دوباره ای گرفتند. از آن سال حرکتشان شکل جدیدتری به خود گرفت.
در ابتدای امر فعالیت شان سیاسی بود، اما به تدریج و با خنثی شدن توطئه جنبش سبز، مسیر دیگری را در پیش گرفتند. کم کم شروع به ساخت برنامه هایی در حوزه های مختلف فرهنگی (ضد فرهنگی) کردند. از فیلم و سریال گرفته تا موسیقی.
یکی از بزرگترین پروژه های این عرصه، شبکه manoto بود. شبکه ی من و تو در سال 1389، با استفاده ی تبلیغاتی از نام فائقه ی آتشین (معروف به گوگوش)، فعالیت خود را آغاز کرد.
در ابتدا بسیاری بر این باور بودند که این شبکه متعلق به گوگوش است. اما به زودی مشخص شد که مدیریت آن بر عهده ی کیوان و مرجان عباسی است که از سلطنت طلبان خارج نشین هستند و با حمایت کامل دولت انگلیس مجوز آغاز فعالیت گرفته اند.
شبکه من و تو، در آغاز، کارش را با دو کانال شروع کرد. ولی به واسطه ی هزینه ی بالا و مخاطب اندک، یکی از آنها را حذف کرد و تمام توانش را برای پیشبرد بهتر «من و تو ۱» به کار برد.
هدف این شبکه، تغییر فرهنگ مردم مسلمان ایران و جایگزین کردن آن با فرهنگ غربی است. فرهنگ ما بر پایه ی اسلام و خانواده استوار است ولی فرهنگ غرب، شخص را از دین و خانواده جدا می کند و او را به پوچی می کشاند.
شبکه هایی مثل «من و تو»، روز به روز مردم را به جدایی بیشتر از دین ترغیب می کنند؛ تا چندی پیش، بسیاری از خانواده ها حتی از دیدن زنان بی حجاب هم در تلویزیون شرم داشتند، اما امروز برخی ها هستند که همراه با اعضای خانواده به راحتی می نشینند و آکادمی رقص گوگوش را دنبال می کنند و درباره رقاصها و نوع پوششان صحبت می کنند.
دیگر اگر کسی اینها را نبیند، عقب مانده است.. دیگر با حجابی، بی کلاسی است.. با حیایی، خشکه مقدس بازی است.. دیگر به فکر مردم بودن بی عرضگی است.. الان وقتی در میدان کاج جلوی چشم مردم برای نجات جان دیگری، جلو بروی، دیوانه بازی است.
دیگر مهم نیست « بفرمایید شام » هدفش چه باشد، مهم دور هم شاد بودن است. حجاب و امثال اینها دیگر قدیمی شده.
اگر میخواهی حجاب هم داشته باشی نباید کاری به کار کسی داشته باشی.. باید مثل ارمیا باشی، که هم حجابش را دارد و هم میخواند و هم به کسی کاری ندارد..
من و تو آمده تا « ما » بودنمان را بگیرد.. شنیدم که عده ای می گفتند: این دوره ی آکادمی گوگوش سیاسی بود.. اگر فکر کنید سیاسی نبود.. کاملا ضد فرهنگی بود.. برای حذف دین.
روح الله کاظمی
ارسال دیدگاه