گفتند رئال نباشید،ما هم رفتیم سراغ «بارسا»
زرین نامه: «قهوه و بلال و کباب»؛ در کنار هم حتما حال و هوا و طعم و عطر خاصی را تداعی میکند. اما اگر « بوی قهوه و بلال و کباب» نام یک نمایش باشد آن هم از کارگردانی که علاقهمندانش او را بیشتر با اجراهای متفاوت در رادیو میشناسند، احتمالا حس کنجکاوی بیشتری را بر میانگیزد.
به گزارش زرین نامه؛ احسان کرمی از مجریهای شناخته شده رادیو و تلویزیون به تازگی اولین نمایش خود را با نام «قهوه و بلال وکباب» با همکاری و تهیه کنندگی فرشته طائرپور به صحنه برده است. او در این نمایش که اولین تجربه او به عنوان کارگردان تئاتر به حساب میآید، به سراغ یکی از دغدغههای جدی و رو به گسترش زوج های جوان در طبقه متوسط جامعه رفته است.
کرمی به همراه گروه بازیگران این نمایش مهمان بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بودند و در این گفتگو از تجربیاتشان در این نمایش و از اینکه با وجود فعالیتهای دیگر در تلویزیون، سینما و رادیو چقدر تئاتر برایشان دغدغهای جدی است صحبت کردند.
احسان کرمی با اشاره به اینکه هیچ گاه فکر نمیکرده که کارگردان تئاتر بشود، گفت: نمیخواهم بگویم کارگردانی تئاتر رویا یا آرزویم بود.هرچند بازیگری یکی از کارهایی است که خیلی دلم میخواست انجام دهم اما هرگز تصور نمیکردم که روزی، کارگردان تئاتر بشوم چون درس این کار را نخواندهام و هرچه که هست، تجربی است.
احسان کرمی، رادیویی را دیگر نخواستند
او با اشاره به دور شدنش از رادیو افزود: مدیریت جدید «رادیو تهران» دیگر احسان کرمی رادیویی و مجری برنامه پر شنونده مکس٩٤ را نخواست. من هم با همه انسی که با شنوندگان بیشمار این برنامه داشتم و برای همیشه ممنون محبتها و تشویقهایشان هستم، دیگر اشتیاقی برای کار کردن با این کانال رادیویی را ندارم. اینکه بگویم بعد از این در کدام عرصه، به طور جدیتری فعالیت خواهم کرد، فکر میکنم تئاتر و بازیگری برایم جدیتر شود.اگر روزی هم به عنوان بازیگر روی پرده سینما موفق شوم، بعید میدانم دیگر به اجرا تمایلی داشته باشم. فکر میکنم به لحاظ حرفهای درستتر هم این است که وقتی یک نفر اسمش به عنوان بازیگر مطرح میشود، فقط بازیگر بماند. این کاریست که شهاب حسینی ، صابر ابر هم کردهاند.
تماشاگر ما قرار نیست از اول تا آخر نمایش قهقهه بزند
کرمی با تاکید بر اینکه «بوی قهوه و بلال و کباب» از آن نوع کمدیهایی نیست که تماشاگر در آن به لودگیهای کلامی و رفتاری بازیگران قهقهه بزند، اضافه کرد که متاسفانه در سالهای اخیر برداشت مردم از طنز، برداشتی منطبق بر نمایشهای پر از لودگی و شوخیهای سخیف است. نمایش ما در عین اینکه یک طنز خانوادگی-اجتماعی است و تماشاگر را در ارتباط با مفاهیم شوخیهایش میخنداند، اما او را به قهقهههایی که از اول تا آخر نمایش با مخاطب هستند اما بعد از نمایش فراموش میشوند، وا نمیدارد. نمایش ما به نوعی نه کمدی موقعیت است و نه کمدی کلامی در حالیکه از هردوی اینها نشانههایی دارد اما بیش از این دو نوع کمدی، در بطن خود واقعیتی دارد که جنس آن واقعیت، طنز است و لبخند را همراه با تفکر به تماشاگر میدهد. بیشترین بار این طنز هم روی دوش نقشی است که سام قریبیان آنرا بازی میکند.
شکستگی پایم را وارد بازی کردم
در ادامه نشست ایسنا، سام قریبیان از بازیگران این نمایش که در حین تمرینات، پاشنهی پایش دچار شکستگی شده و مجبور است با پای شکسته ایفای نقش کند، دربارهی حضورش در «بوی قهوه و بلال و کباب» گفت: آقای کرمی و خانم طائرپور واقعا لطف کردند و به من پیشنهاد این کار را دادند. در گذشته پیشنهادهایی برای تئاتر داشتم اما در یکی دو سال اخیر این نمایش، اولین پیشنهاد، تئاتریم بود. به نظرم متن، متن بسیار قوی و خوبی بود و نقشی هم که به من پیشنهاد شد برایم جذاب بود، من آنقدر جذب متن و نقش شده بودم که بدون نگرانی از اینکه از پسش بر میآیم یا نه، بازی در این نقش را پذیرفتم.
او با اشاره شکستگی پایش در تمرین این نمایش ادامه داد: نقشی که من در این نمایش بازی میکنم، نقشی است که خیلی حرکت دارد اما سعی کردم شکستگیایی را که برایم پیش آمد به نوعی وارد بازی کنم و شاید به همین خاطر، طنز بازیام قدری هم بیشتر شده است.
یک قریبیان بازیگر بس است
قریبیان با بیان اینکه هیچ گاه بازیگری دغدغهاش نبوده است، افزود: بازیهایی که تاکنون داشتهام بیشتر برایم جنبه تفنن داشتهاند و هیچ وقت بازیگری دغدغه اصلیام نبوده است، شاید بخش بزرگی از این عدم تمایل به خاطر بازیگر بودن پدرم (فرامرز قریبیان) است و اینکه من فکر میکنم یک قریبیان به عنوان بازیگر بس است و بهتر است دو تا نشود!
باید دیوانه باشم نقش جذاب را رد کنم
او در عین حال گفت: اما زمانی هم که یک کار و گروهش جذاب باشند، باید دیوانه باشم که قبول نکنم. همیشه سعی میکنم با آدمهای خوب و هنرمند کار کنم که یک چیزی هم به من اضافه شود، در سینما هم ترجیح میدهم پشت دوربین باشم اما وقتی پیشنهادهای خوبی مثل پیشنهاد آقای کرمی مطرح شود، نمیتوان نه، گفت.
قریبیان افزود: البته من وقفهای در پیگیری تئاتر ایران داشتم چون ۱۳ سال ایران نبودم و خیلی از کارهای خوب دههی ۸۰ را ندیدم ولی از وقتی برگشتم کارهایی که در تئاتر شهر یا ایرانشهر اجرا میشوند را میبینم.
وی با بیان اینکه پیگیر تئاترهای خارج از ایران بوده است، ادامه داد: همیشه سعی کردم هر جای دنیا که باشم تئاتر آنجا را دنبال کنم.از سوی دیگر چون اصل کارم رشته کارگردانی است و فیلمنامه هم مینویسم بازیگری خیلی به من کمک میکند تا در زمانی که کارگردان هستم با بازیگران ارتباط بهتری برقرار کنم، وقتی من در خارج از کشور بودم کلاسی داشتیم برای نابازیگران که در واقع برای نابازیگران نبود، بلکه منظور کارگردان، فیلمبردار و تدوینگر بود، که وقتی شما این مسئولیتها را دارید باید بازیگری را بشناسید و بدانید چگونه با بازیگر ارتباط برقرار کنید. منهم در کار آقای کرمی به نوعی دارم جرزنی میکنم و از بچهها برای نمایش خودم که قرار است در آینده کار کنم، یاد میگیرم.
تجربهی تماشای تئاتر «برادوی»
احسان کرمی هم درباره صحبتهای سام قریبیان و تاثیر حضور او در این نمایش گفت: سام با استفاده از فرصتی که در آمریکا برای آموختن و تماشای کارهای برجسته تئاتر در «برادوی» داشته، تجربیات خیلی خوبی کسب کرده که به کار ما هم خیلی کمک کرد. من از اعضای دیگر گروه که همگی در تئاتر سابقه دارند و تحصیلاتشان در این زمینه است، تعجب نمیکردم اگر پیشنهادهای خوب بدهند اما واقعا از سام توقع اینهمه تاثیر در کارمان را نداشتم چون او چند سال در ایران نبود و تئاتر ایران را در این سالها دنبال نکرده بود اما مثلا در مورد میزانسن یا چیزهای دیگر واقعا پیشنهادهای خیلی خوبی میداد.
هرچه در تئاتر یاد گرفتم، در رادیو از دست دادم
میثم عبدی دیگر بازیگر نمایش «بوی قهوه و بلال و کباب» که در بسیاری برنامههای رادیویی بعنوان تهیه کننده، نویسنده و مجری حضور دارد، درباره علاقهمندیاش به تئاتر گفت:در واقع هر چیزی که در تئاتر یاد گرفتم در رادیو از دست دادم. نگاهم به رادیو هنرمندانه نیست، در رادیو کار میکنم چون شغلم است. من تئاتری بودم و هستم و خواهم بود و اگر روزی خدای ناکرده وارد سینما شوم بازهم خودم را تئاتری میدانم.
او افزود: کار فشرده در رادیو باعث شده که من به لحاظ زمانی از بچههای دیگر عقب باشم و به خاطر نداشتن وقت آزاد برای تمرین و اجرا یا کارگردانی، خیلی فرصتها را از دست بدهم.
عبدی درباره نحوه حضورش در نمایش احسان کرمی گفت: قبل از این نمایش دو سه تجربه کوتاه بازیگری داشتم اما این اولین تجربه جدی من به عنوان بازیگر در تئاتر است. تقریبا حدود یکسال پیش بود که احسان کرمی به من زنگ زد و گفت، دارم متنی را مینویسم و نقشی را هم برای تو نوشتهام.
در دنیا تئاتر بی چیز دارند و در ایران تئاتر بی همه چیز
او با اشاره به علاقهاش به تئاتر «بی چیز» ادامه داد: در دنیا چنین تئاتری وجود دارد اما در اینجا تئاتر دیگری داریم به نام تئاتر «بیهمه چیز» در واقع ما الان در این دوره تئاتری هستیم واقعا شرایط کار کردن در تئاتر خیلی سخت است اما با وجود همه مشکلات باز هم کار بسیار لذت بخشی است.
احسان کرمی هم درباره حضور میثم عبدی در نمایش «بوی قهوه و بلال و کباب» توضیح داد:اولین تجربه بازیگری من در نمایش «کمدی استشمامات» کار میثم عبدی بود. او کارگردان خیلی مرتب و منظمی است اما دلیل انتخاب او برای بازی در این نمایش، دوستی و آشنایی ما نبود و هر چقدر زمان میگذرد متوجه میشویم که میثم عبدی از همه برای این نقش مناسبتر است. حتی در یک دورهای بازیگر عزیز دیگری آمد و نقش را خواند اما بعد با خانم طائرپور به این نتیجه رسیدیم که این نقش برای میثم عبدی نوشته شده است.
این کارگردان ادامه داد: میثم عبدی کاملا مناسب نقش است و انصافا از پس آن برآمده چون فضای نمایش به فاصلههای خیلی کوتاه تا ۱۸۰ درجه حال و هوا عوض می کند و از سرخوشی به استیصال و انفجار میرسد.
بازیگر نمایش«رپرتواری بر آثار گروه تئاتر دنکشیوت» با اشاره به تمرینهای طولانی نمایش تصریح کرد: ما نسبت به خیلی از تئاترهایی که الان روی صحنه هستند، زمان بیشتری را به تمرین اختصاص دادیم و حدود سه ماه تمرین کردیم. واقعا میثم عبدی کار خیلی دشواری داشت با اینکه خودش کارگردان بود اما تجربه بازیگری روی صحنه را برای این مدت طولانی نداشت.
کرمی همچنین درباره انتخاب بازیگرانش گفت: شخصی به من گفت انتخاب بازیگران در این نمایش بسیار هوشمندانه بوده است، شما از تلویزیون، سینما و رادیو، بازیگر دارید و من گفتم من اصلا این جور فکر نکردم بلکه هر نقشی را برای یک نفر در نظر گرفته بودم و در نهایت همانی شد که میخواستم. درباره نقش «سام» هم دنبال کسی بودیم که مرزهای میان طنز و کمدی را بشناسد و از پس این نقش خوب برآید. انتخاب بازیگر این نقش خیلی سخت بود و مانده بودیم چه کنیم، چون بنوعی هم نقش دوم نمایش بود و هم قرار بود چیزی کم از نقش اول نداشته باشد. حتی یکبار تصمیم گرفتیم که میثم این نقش را به جای مرد اصلی بازی کند و ما برای نقش او دنبال بازیگر بگردیم. میثم با روحیه خوبی که برای همکاری دارد پذیرفت اما خانم طائرپور با تغییر میثم موافقت نکرد. حتی وقتی که تمرینها جلو میرفت و ما هنوز بازیگر این نقش را پیدا نکرده بودیم به این نتیجه رسیدم که با همه پرهیزم از بازی در کاری که کارگردانی میکنم، خودم آنرا بازی کنم. تا اینکه خانم کیان افشار پیشنهاد سام قریبیان را به ما داد و همه چیز سریع جور شد.
گفتند رئال نباشید، ماهم رفتیم سراغ بارسا
کارگردان نمایش در پاسخ به سوال درباره این نمایش که قرار بود جشنواره فجر گذشته اجرا کند، توضیح داد: قرار بود متن قبلی نمایش را با حضور خانم شایسته ایرانی اجرا کنیم و متن هم تایید شده بود ،اما بعد گفتند ایراد متنتان این است که رئال است، شاید بیشتر طرفدار «بارسا» بودند. واقعا جشنواره تئاتر فجر خیلی زیاده از حد شور بود. اگر به من میگفتند متن شما رد شده، برایم قابل قبول تر بود اما نمیفهمم متن رئال چرا نباید در جشنواره باشد.
نازنین کریمی
نازنین کریمی دیگر بازیگر این نمایش درباره حضور خود در «بوی قهوه و بلال و کباب» گفت: این نمایش پنجمین تجربه تئاتری من است. از آخرین کاری هم که انجام دادم تا این نمایش حدود ۵ سال فاصله افتاده، در این مدت هم پشت سرهم چند کار تلویزیونی انجام دادهام که سختیهای کار تئاتر را نداشتند و برای من به اندازه تئاتر جدی نبودند. بهرحال هم تحصیلات من و هم دغدغه همیشگیام تئاتر بوده است.
به تئاتر آمدم که حالم خوب شود
او افزود: یکی دوماهی به این فکر میکردم که چرا حالم خوب نیست چرا با وجود اینکه دارم کار میکنم ولی باز حالم بد است واقعا احتیاج داشتم یک کار تئاتر انجام دهم و همه چیز را بیرون بریزم و حالم خوب شود، این پیشنهاد تئاتری هم خیلی بموقع در زندگی من اتفاق افتاد و من هم خیلی استقبال کردم. حالا هم خیلی راضی هستم که در این نمایش بازی کردم. آقای کرمی چند پیشنهاد به خانم طائرپور برای نقش گلاره داده بود که یکی از آنها من بودم. خانم طائرپور با دیدن سایتهای بازیگران پیشنهادی، اولین قرار دیدار را با من در دفترش گذاشت و پس از صحبتهایی درباره خود نمایش و شرایطی که در کارهایشان برای پشت صحنه دارند، به آقای کرمی اعلام کردند که از نظر ایشان دیگر نیازی به دیدار با بقیه بازیگران پیشنهادی نیست و میتوانند تست تمرین نقش را با من شروع کنند. در آنموقع حضور آقای عبدی و خانم کیان افشار قطعی شده بود و تمرینهایشان هم مدتی بود که آغاز شده بود.
بهاره کیانافشار دیگر بازیگر این نمایش که در حال حاضر فیلم «هیچ کجا هیچ کس» را روی پرده سینما دارد هم با اشاره به تجربیات گذشتهاش در زمینه بازیگری تئاتر درباره همکاریاش با نمایش احسان کرمی گفت: این نمایش یکی از بهترین تجربههای من در هشت، نه سال فعالیت بازیگریام است. واقعا از تکتک دوستان یاد میگیرم صبوری ، شعور و تحملی که آقای کرمی در برخورد با تک تک ما دارند، واقعا ممکن است به نوعی باعث بدعادتی ما بشود چون شاید این میزان ظرفیت در هر کارگردانی وجود نداشته باشد.
او تجربه همبازی شدن با دیگر بازیگران این نمایش را بسیار لذتبخش و آموزنده دانست و با اشاره به تجربه همکاریاش در فیلم «گناهکاران» افزود: در این فیلم تواناییهای آقای قریبیان را دیده بودم و برای حضور در این کار هم ایشان را پیشنهاد دادم که ایشان هم واقعا ما را غافلگیر کردند با وجود اینکه دیرتر از بقیه به گروه اضافه شدند اما زودتر از همه ما قالب نقش را ساختند.
طائرپور نمونه یک زن امروزی ایرانی است
در ادامه این نشست گروه اجرایی درباره همکاری با فرشته طائرپور تهیه کننده این نمایش و یکی از نویسندگان آن سخن گفتند.
احسان کرمی درباره این همکاری گفت: زمانی که اجرای همین نمایش در جشنواره فجر با نام «برام چی آوردی؟» منتفی شد، فیلم «آینههای روبرو» ی خانم طائرپور در حال اکران بود و من از علاقمندان جدی آن فیلم بودم و با ایشان در ارتباط بودم. چند ماه قبل وقتی تصمیم گرفتم که نمایش را برای اجرای عمومی دوباره احیا کنم، قرار شد که خانم طائرپور متن را بخوانند و اگر نظری داشتند به ما بگویند. خوشبختانه در آن ایام ایشان با توجه به اوضاع سینما وقت آزاد بیشتری داشتند و بعد از چند روز متن را با تغییراتی که روی آن داده بودند برای من فرستادند. از آنجا کار جدیتر و مشترک ما برای بازنویسی متن آغاز شد. بعد به درخواست من و میثم و دستیارم مریم فروزبخش ایشان پذیرفتند که در انتخاب بازیگران و همینطور تهیهکنندگی این نمایش در کنار ما باشند. پیوستن ایشان به گروه باعث شد که ما از حضور مجید لیلاجی طراح صحنه خوب سینمای ایران نیز بهرهمند شویم.
او افزود: خانم طائرپور با حضورشان خیلی به ما کمک کردند چون شخص شناخته شدهای در جامعه هنری هستند. خیلی صادقانه بگویم اگر ایشان نبودند مشکلات و سنگهایی که پیش پای ما بود خیلی زیاد میشد اما خانم طائرپور با آن شخصیت ویژهای که دارند این مشکلات را حل کردند. من خانم طائر پور را با این خلق و خصوصیت اخلاقی میشناسم که بینهایت به نسل جوان احترام میگذارد و آنها را باور دارد. روحیه کار کردن با کارگردانهای اول از گذشته هم در ایشان وجود داشته و حالا هم خوشبختانه نوبت به متولدین بعد از سالهای ٥٧ رسیده است.
کرمی، طائرپور را نمونه کامل یک زن امروزی ایرانی دانست و اضافه کرد: واقعا قدرت زنانه ایشان برای من خیلی تحسین برانگیز است و من به عنوان کارگردان کار اولی خیلی مدیون ایشان هستم. ایشان معمولا دستور میدهند، ولی در این کار مثل ما میدوند و این لطفشان را هیچ وقت فراموش نمیکنم.
نازنین کریمی هم این نمایش را نتیجه کنتراست جوان بودن گروه اجرایی در کنار فرشته طائرپور دانست و گفت: شاید اگر این کار یک تهیه کننده جوان داشت چنین نتیجهی بدست نمیآمد و واقعا حضورشان باعث شد، وسواس هایمان بیشتر و دغدغههایمان کمتر شود.
کیان افشار هم در همینباره گفت: خانم طائرپور مثل کوه پشت سر ما هستند،اسم ایشان کافی است که آدم احساس دلگرمی بکند. وقتی این را بدانید هر مشکلی درباره متن، مسائل صحنه، لباس و ... نمایش خیلی زود با یک مدیریت خوب حل میشود، آدم جز حضور مستمر و تلاش وظیفهی دیگری ندارد و من سعی میکنم به وظیفهام عمل کنم.
کرمی درباره اجرای ویژهای که قبل از اجرای عمومی برای هنرمندان روی صحنه رفت گفت: از آنجا که این نمایش اولین تجربه تئاتر من بود، علاقهمند بودم پیشنهادات دیگر هنرمندان را بشنوم که با همکاری خانم طائرپور هنرمندان بزرگی همچون خانم معتمد آریا، خانم نیکی کریمی، آقای مسعود فروتن، آقای مسعود کرامتی، آقای بهرام دهقانی، و... برای دیدن کار آمدند و بعد از آن شب، تغیرات کوچکی را چه در نوع بازی و چه در ریتم برخی صحنهها ایجاد کردیم و پیشنهادات دوستان به روند کار خیلی کمک کرد.
میثم عبدی هم در ادامه گفت: حضور علی سرابی در تمرینها برای من واقعا بار علمی زیادی داشت و توصیههای خیلی خوبی از بازیگری به من داشت.
در بخش دیگری از این نشست، گفتگوهایی درباره مضمون و شکل گیری ایده نمایش انجام شد.
احسان کرمی با اشاره به اینکه نام نمایش پیشنهاد طائرپور است، اضافه کرد: ایده نمایش در گفتگویی دوستانه شکل گرفته بود و یک هفته به صورت شبانه روزی نوشتم که سرانجاماش شد، متن قبلی که دستمایه متن نهایی قرار گرفت.
طبقه متوسط همیشه مغفول است
او ادامه داد: دغدغهی من این است که ما به طبقه متوسط که طبقه بزرگی در اجتماع است قدری به آن کم تفاوت هستیم. مثلا کسی که میخواهد رئیس جمهور شود روی طبقه ضعیف متمرکز میشود اما پشت پرده هم با طبقه ثروتمند جامعه مشورت میکند تا منافع آنها را هم در نظر بگیرد چون به هر حال آنها دارند در جامعه تولید کار و ثروت میکنند. اما طبقه متوسط همیشه مغفول است و آسیبهای زیادی این طبقه را که آرام آرام در حال رشد است، تهدید میکند. ما همه به نوعی به طبقه متوسط جامعه تعلق داریم. این آسیب اجتماعی هم که ما در نمایش به آن پرداختهایم، به شکلهای مختلف طبقه متوسط و نسل بعد از انقلاب را که جنگ و دوره سازندگی و هزاران چیز دیگر را تجربه کرده، تهدید میکند.
او افزود: در واقع نسل ۵۷ یکسری تجربیات عجیب و غریبی دارد که قطعا نه نسل پیش از او داشته و نه نسلهای پس از آن خواهد داشت. این نسل از باجه تلفن تا هدست و بلوتوث و چیزهای متفاوتی را تجربه کرده و همین باعث شده ذائقهاش تجربه کردن را دوست داشته باشد. برای همین یکسری آسیبها این طبقه را بیشتر تهدید میکند. اگر قرار باشد هر زمانی تئاتر کار کنم، قطعا به طبقه متوسط بیشتر میپردازم.
سام قریبیان هم درباره متن نمایش تصریح کرد: متن نمایش مرا خیلی جذب کرد همان طور که آقای کرمی گفت طبقه متوسط در هنر ما خیلی مهجور مانده. در سینما فیلمهایی که به جشنوارهها میروند از نوع خاصی هستند؛ فیلمی که در آن بچهای کفش ندارد بخرد، به اسکار میرود اما زمانی که یک نفر مثل آقای فرهادی میآید درباره طبقه متوسط صحبت میکند، کاملا جهانی میشود، چون تمام دنیا میتواند با این طبقه ارتباط برقرار کند اما امروز این طبقه متوسط در سینما، تلویزیون و ادبیات نادیده گرفته شده مثلا در تلویزیون میگویند بهتر است پشت میز غذاخوری ننشینید، غذا بخورید، تجملگرایی است. اما نتیجه این می شود که بازیگران سریالها یا روی زمین مینشینند و یا پشت میزهای استیل مجلل که هیچکدام ربطی به طبقه متوسط جامعه ندارند. این طرز تفکرها که متاسفانه از مدیرها میآید و باعث خودسانسوری میشود.
این نمایش آینهای است در برابر آقایان
کیان افشار هم با اشاره به متن نمایش گفت: زمانی که متن را خواندم، دیدم در نزدیکی خودم دو سه مورد مشابه وجود دارد ولی در عین حال در تئاترهای زیادی که میبینم، ندیده بودم آنقدر به وضوح و با این صراحت آن هم به قلم یک نویسنده مرد به آن پرداخته شود. به هر حال این یکی از آسیبهایی است که توسط آقایان به خانواده وارد شده و اینکه یک آقا به آن میپردازد، انصاف زیادی میخواهد یعنی در واقع یک آینه در دست آقایان که روبروی به آقایان گرفته شده است.
این بازیگر اضافه کرد: آقای کرمی دیالوگها را طوری نوشت که به همه ابعاد ماجرا پرداخته شد، چون این متن میکوشد یک اتفاق با تمام ابعادش بازگو شود مانند کاری که آینه انجام میدهد یعنی قضاوت نمیکند.
کیانافشار افزود: من گاهی اوقات واقعا فراموش میکنم که دارم بازی میکنم. فکر میکنم این با ارزشترین متنی است که میتواند وجود داشته باشد که آنقدر بازیگر را به زندگی واقعی نزدیک کند.
نازنین کریمی درباره ویژگی بارز متن «بوی قهوه و بلال و کباب» توضیح داد: متن یک ویژگی داشت که باعث شد چند روز اول خیلی با آن ارتباط برقرار نکنم. این ویژگی این بود که متن نه زنانه بود و نه مردانه و آنقدر سالم نوشته شده بود که امکان قضاوت در آن وجود نداشت و من که نگاه زنانهای به این موضوع داشتم طی روزهای اول قضاوت میکردم و آقای کرمی هم به شدت با این کار مخالف بودند.
وی ادامه داد: مدتی زمان برد تا نگاه زنانهام را بردارم و تک تک آدمهای داستان را بشنوم، ببینم و قضاوت نکنم. متن برای من متن چالش برانگیزی بود و همین درگیری میان بازیگر و کاراکتر نشان میدهد که متن درست نوشته شده است.
کریمی افزود: آقای کرمی با هوشمندی در این نمایش نشان میدهد قضاوت ابزار، جایگاه و سوادی میخواهد. کرمی این ابزار را در نمایش گذاشت تا مخاطب قضاوت کند.
نمایش ما یک مانیفست دارد
احسان کرمی هم درباره مفهوم قضاوت در نمایشاش گفت: چیزی که اذیت کننده است این است که ما مدام قضاوت میکنیم. ما در نمایش «بوی قهوه و بلال و کباب» شخصیتی را میبینیم که میدانیم کار نادرستی کرده است و منظورمان از قضاوت نکردن، این نیست که بگویم کار نادرستی نکرده چون کار نادرست مشخص است اما ما قضاوت نمیکنیم و نمیگوییم «واقعا برایت متاسفم اگر من جای تو بودم این کار را نمیکردم» چون در بیش از ۹۰ درصد مواقع اگر ما هم جای آن شخصیت باشیم، همان کار را انجام میدهیم بنابراین چالشی که من از اول با بازیگران خانم داشتم این بود که قضاوت نکنند.
او افزود: این نمایش مانیفستی دارد که گاهی وقتها دو قدم راه اشتباه، به هیچ عنوان قابل برگشت نیست.
کرمی درباره کارگاهی بودن تمرینات نمایش گفت: سه ماه تمرین کردن برای یک نمایش ۶۵ دقیقهای در فضای رئال طولانی است و باعث میشود بازیگر و عوامل خسته شوند و شادابی و نشاط یک ماه اول را نداشته باشند اما وقتی شما تصمیم میگیرید، کارگاهی کار بکنید همه گروه در کار نظر میدهند که البته برای کارگردانی که متن را هم خودش نوشته خیلی سخت است. چون کارمان را به صورت کارگاهی پیش بردیم همین امروز هم به نتایج جدیدی میرسیم، درست است قدری خستگی دارد که این هم به محض رفتن کار روی صحنه از بین میرود اما حسناش این است که گروه پویا میشود.
کیانافشار هم تمرین کارگاهی را باعث پختهتر شدن اجرای نمایش و خودسازی بازیگران دانست و ادامه داد: در این شیوه، شما مرحله به مرحله خودتان را بهتر میشناسید و به توانمندیهایتان اضافه میشود.
تئاتر مرا صبور کرد
کرمی هم با اشاره به اینکه ایجاد هماهنگی بازیگر با گروه وظیفه بدیهی کارگردان است، گفت: قبل از نمایش به خودم میگفتم آدم صبوری نیستم و زود از کوره در میروم، ولی واقعا تئاتر مرا صبور کرد، واقعا صبر عجیب و غریبی بود که اگر نبود قطعا این کار انجام نمیشد. چون هر کدام از این بچهها مشکلات خاص خود را دارند و همه حق دارند. در طول سه ماه تمرین نصف زندگی این بچهها گرفته شده شاید من به عنوان کارگردان تصمیم گرفتم زندگیام را وقف تئاتر کنم اما بقیه که مجبور نیستند.
در پاسخ به این سخن کیان افشار با خنده گفت: ما در این کار یک مورد هم بزن بزن نداشتیم.
کریمی هم در واکنش به او گفت: مگر تلویزیون و سینماست که بزن بزن داشته باشیم؟! تئاتر همهاش همدلی است.
این بازیگر در ادامه صحبتهایش گفت: ما بازیگرها در تمام عرصههای هنری باید به اصالت هنر بیاندیشیم که اگر ارزشمند باشد، در هر عرصه میتوان موفق شد. من تئاتر را خیلی دوست دارم و دغدغه اول من است، ولی میشود یک کار ارزشمند هم در سینما داشت اینکه چرا ما از فضای سینما دور شدیم به خاطر این است که بیشتر به حواشی سینما پرداخته میشود نه به اصل هنر.
برای اجرای یک کار به خاک و خون کشیده نشویم
احسان کرمی در بخش پایانی نشست ایسنا در جمع بندی صحبتهایش گفت: امیدوارم تئاتر زودتر کارکرد اجتماعی خود را بازیابد. خوب یا بد، در دورهای هستیم که پرداختن بسیار کلاسیک به آثار کلاسیک گذشته است. تئاتر ما الان در دورهِ مدرن است و به متنهای رئال اجتماعی نیاز دارد؛ متنهایی که بیشتر درباره مشکلات و اتفاقات روزمره زندگی مردم باشد مثل کارهایی که در چند سال گذشته آقای یعقوبی نوشتند. امیدوارم وزیر ارشاد جدید در این همه گرفتاریهایی که دارد به تئاتر خیلی ویژه نگاه کند، چون تئاتر یکی از شاخصههای رشد فرهنگی هر جامعه است که متاسفانه علی رغم همه کارهایی که شد، مخاطبانی که پیدا شدند، سالنهایی جدیدی که کارها در آن اجرا می شود اما هنوز تئاتر از سوی بدنه مردم استقبال نمیشود.
او تبلیغات را یکی از اساسیترین نیازهای گروههای تئاتری دانست و گفت: همه رضا حداد نیستند که توانایی داشته باشند بیلبوردهای آنچنانی بزنند یا در تلویزیون تبلیغ کنند که البته خیلی هم خوب است ولی واقعا نیازمند یک نوع یارانه هستیم، چون ما یاد گرفتیم بدون پول کار کنیم و حداقل باید کمکی باشد که بتوانیم مثلا بیلبوردی داشته باشیم یا در تلویزیون تبلیغ کنیم. ما واقعا پول نمیخواهیم. من از این نمایش هم واقعا نمیدانم آیا هزار تومان پول در جیبم میرود یا نه. دوست داریم برای دل خودمان تئاتر کار کنیم، ولی اینطور هم نباشد که به خاک و خون کشیده شویم تا یک کار را روی صحنه ببریم.
اسم این عشق را میگذارم سودای تئاتر
احسان کرمی افزود: در کشور ما فقط باید عاشق تئاتر باشید تا دوام بیاورید. همه اعضای این گروه به نوبه خود پیشنهادهای دیگری از سینما، تلویزیون و رادیو داشتهاند اما همه ناچاریم به خاطر عشق به تئاتر از خیلی چیزهای دیگر بگذریم که من اسمش را میگذارم «سودای تئاتر». این سودا نه فقط در کارگردان و بازیگران بلکه در تک تک عوامل باید وجود داشته باشد. برای همین است که مثلا شهپر آرمات که عکاس ماست در زمینههای دیگر هم به اجرا کمک می کند و یا همینطور «نوید» که هم در گروه صحنه هست و هم مسئول تبلیغات. من در پایان میخواهم از مریم فروزبخش برنامهریز و دستیار توانایم در این نمایش و برادرم آرین بخاطر ساخت موسیقی تشکر ویژه کنم.
نمایش «بوی قهوه و بلال و کباب» تا پایان شهریور ماه هر شب راس ساعت ۲۱ در فرهنگسرای نیاوران بر صحنه است./ایسنا
ارسال دیدگاه