زرین نامه: آیا سازمان سینمایی برنامه ای دارد تا خانه سینما بار دیگر فضایی برای هژمونی سوپراستارها و بلندگودارها برای انکار شخصیت بی بلندگوها و لباس خاکیهای سینما نشود؟
به گزارش زرین نامه؛ این روزها نمیشود ، در مقابل اشکها و لبخندهای کسانی که شاهد بازگشایی خانه سینما بودهاند، بیتفاوت بود.
نمی شود از خوشحالی آحاد سینماگرانی که حالا نماد، خانه و مرکزشان را باز می بینند، گذشت. گرچه در این میان گروهی دیگر از سینماگران بی تریبون حق دارند که از پس این همه کشمکش ، بدون هیچ سودی به عنوان بدمن قصه معرفی شدند و حالا هم اگر کار به شکایت و دادگاه نکشد ، دوباره در این روند به حاشیه و انزوا خواهند رفت، دلخور باشند و خیلی از ما هم نگران باشیم که خانه سینما دوباره بشود همان آش و کاسه ی قبلی اش .
با این حال منطقی نیست کسی خوشحالی اکبر عبدی و پرویز پرستویی و علیرضا خمسه و علی دهکردی و رضا میر کریمی و رضا کیانیان و محمد علی کشاورز و خیلی پیشکسوت های دیگر که امروز به هر دلیلی خوشحالند که خانه سینما باز شده را تلخ کند و بخواهد از اقدامی که دولت پیشین خودش هم تا آخر پای آن نایستاد دفاع نماید.
اما کمی صریحتر باید گفت امروز بعد از یکسال و نیم ، خانه سینما به همان دلیلی گشوده می شود که حدود یک سال و اندی قبل بسته شد و با همان قانونی ادامه فعالیت می دهد که به بیان مفسرین آن زمان ، مجوزش برای همیشه لغو شد.
دلیل این استدلال و نتیجه گیری هم واضح و شفاف است و آن این که خانه سینما هنوز استخوان هایی لای زخم و سوال های پاسخ داده نشده ای داشته و دارد که با یکی دو سخنرانی آتشین و سلام و صلوات نیز مسئله اش حل نمی شود.
کسی نمی خواهد شادی سینماگران را که ناشی از بازگشایی نماد صنفی شان است را انکار کند ، اما فردا روزی که قرار باشد دوباره درب های خانه سینما باز باشد و رئیسی داشته باشد و هیات مدیره ای ، سایتی داشته باشد و فعالیتی ، جشنی داشته باشد و کلاسی و بالاخره عضو داشته باشد و عضویتی ، همه ی حرف و حدیث هایی که منجر به این وضعیت خانه سینما گردید یکی یکی از راه می رسندو آن گاه مسئولین سازمان سینمایی ارشاد باید یکی یکی درباره ی آن موضع داشته باشند.
و باز به قول اطبا، اگر کسی عامل بیماری را نشناسد ، نباید از مرتفع شدن علائم بیماری خوشحال باشد ، زیرا مرض درمان نشده ، دیر یا زود به صورتی کاملا خطرناک تر و جدیدتر جان بیمار را تهدید خواهد کرد.
مسئولین سازمان سینمایی و خود هنرمندان ، باید بدانند که این چند فراز دلسوزانه نه در مدیحه مسئولین سینمایی دولت پشین است و نه در لجبازی و عناد با افرادی که روزگاری به خیرخواهی دوست داران سینما بی توجهی کردند.
چه این که ، بررسی بسیاری از یادداشت های سال های اخیر همین مجله خبری( سیمرغ) نشان دهنده ی رویکرد خیرخواهانه و آسیب شناسانه ی آن در قضیه خانه سینما بوده است.
به نظر می رسد تا زمانی که مسئولین وزارت ارشاد و خانه سینمای آینده نتوانند در خصوص مسائلی که به مرور زمان منجر به تعطیلی نابجای خانه سینما گردید ،راه درست ، منطقی و اساسی پیدا کنند ، حکایت همچنان باقی است .
برخی از این موارد و مسائل به شرح ذیل است:
1- خانه سینما یک نهاد صنفی و مردمی است و و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک نهاد حمایتی و حاکمیتی، اما در دوره هایی مسئولین وزارت مربوطه مایل بودند که وظایف حمایتی و حاکمیتی خود را نیز به خانه سینما و صنوف واگذار کنند که البته مشکلات خاصی را نیز به گردن سینماگران می انداخت. یکی از مهمترین چالش هایی که شاید زودتر از سایر موارد گریبان خانه سینما را با هر مسئول و طیف مدیریتی خواهد گرفت ، تداخل این مسئولیت ها و توقعات بعضا بی جا و نابجای متقابلی است که نهادی مانند خانه سینما و ارشاد نسبت به هم دارند.
در غیر این صورت پر واضح است که همین وزارت ارشادی که در دل تشویق های پر شور سینماگران درب های خانه سینما را به روی ایشان گشود به زودی آماج انتقادها و فشارهای ریز و درشتی باشد که منبع آن نه خود ارشاد ، بلکه مسئولیت های قانونی ارشاد و عدم تعریف سیستماتیک فاصله ی آن از صنوف سینمایی باشد.
2- دولت دهم، در پایان دوره مسئولیت گرچه در پی فیصله دادن اختلافاتش با مسئولین سابق خانه سینما و دلجویی از سینماگران برای تعطیل کردن نماد صنفی شان بود اما در واقع اگر این دولت نیز دست به پلمپ مکان خانه سینما نمیزد، بعید نبود که برخی از اقدامات مدیریت این خانه و لجاجتهایی که کم کم پای سایر نهادها را به مسئله سینمای ایران باز میکرد، باعث این پلمپ و توقف فعالیت میشد. مسائلی مانند حساسیت نهادهای نظارتی به جشنهای کذایی و هنجارشکن خانه سینما که هر ساله تا مدت ها خوراک رسانههای زرد و قهوهای و قرمز بود! یا موضوع حمایت از مستندسازان متهم به جاسوسی برای رسانه امپراطوری بریتانیا که برای اولین بار باعث ورود نابجا و نابخردانه این خانه به مسائل امنیتی شد.
در آستانه ی بازگشایی خانه سینما ، هیچ کس این سوال را نپرسیده و احیانا نمی پرسد که در سیاست سازمان سینمایی چه تمهیدی اندیشیده شده که این تخلفات فرا صنفی دیگر تکرار نشود؟
چگونه می شود مطمئن شد که خانه سینما محفل امن کسانی نشود که سال ها برای انهدام ارزش های دینی و انقلابی لحظه شماری کرده اند، در هر واقعه ای در طرف مقابل نظام ایستاده اند و چه در قالب ساختن فیلم های غیر اخلاقی و چه در نقد بی انصافانه ی مسائل اجتماعی و چه در ژانر متلک گویی به اسلام و نظام اسلامی از هیچ حرکت ضد ارزشی فرو گذار نکردند؟
3- چتر خانه سینما، برای همه سینماگران است. امروزه بسیاری از مسائل مرتبط با خانه سینما و مطرح شدن بحث خانه سینمای 1 و 2 صرفا محصول دلخوری برخی صنوف سینمایی در فرآیندهای مدیریتی این خانه است.
در فرآیندهای مردمسالارانه ی جهان همواره برای هر گروهی که حتی همیشه هم در اقلیت باقی می ماند حقوقی قائلند که هیچ گاه اکثریت ماندن یک گروه و اقلیت ماندن گروه دیگر باعث به انزوا و حاشیه کشیده شدن اقلیت همیشگی نشود.
ما فراموش نمی کنیم که در همین قشون کشی خیابانی سینماگران خانه سینمای 1 و 2 ، چه گروه هایی با چه وزن و تعدادی برای اعاده حیثیت خود به تجمعات آمدند،در سویی از قصه بازیگران معروف و کارگردان ها و عوامل مشهور و مطبوعات پسند و در سوی دیگر عوامل و بعضا هنروران گمنام و تهیه کنندگانی که خیلی از آن ها برای هیچ کس چهره ی آشنایی محسوب نمی شدند.
پر واضح است که امروز مطبوعات ، رسانه ملی و حتی مدیران به قاعده ی علاقه شخصی و حتی بر معیار حق اکثریت به دنبال شادمانی انبوه گروه اولی باشد ، اما در دنیای واقع ،نه اکثریت داشتن و نه محبوب و مشهور بودن، رافع حقوق صنوف و افرادی نیست که در سال های اخیر متاسفانه هیچ گاه در قضیه خانه سینما به شمار نمی آمدند و کسی هم برای به شمار نیامدنشان دلش نمی سوخته است.
لذا برای همین موضوع سازمان سینمایی باید برنامه ای داشته باشد تا خانه سینما بار دیگر فضایی برای هژمونی سوپر استارها و بلندگو دارها برای انکار شخصیت بی بلندگوها و لباس خاکیهای سینما نشود.
فاطمه سادات رضوی
منبع: سیمرغ
ارسال دیدگاه