درسهایی که “کلاه پهلوی” به ما آموخت + ۱۷ نکته خواندنی
زرین نامه: سریال کلاه پهلوی به پایان رسید اما این فیلم که با هزینه بسیار ساخته شد عبرت هایی دارد که ذکر آن برای نسل جدید مخصوصا دختران خالی از لطف نیست .
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه؛ سریال کلاه پهلوی که جمعه شب ها ساعت ۲۲ از شبکه یک سیما پخش می شد از تاریخ ۲۴ شهریور ۹۱ پخش خود را آغاز کرد و تا جمعه همین هفته که قسمت پایانی آن با قصه تلخ و مرگبار صمصام و مه لقا به پایان رسید.
این سریال مروری به تاریخ معاصر ایران و قضیه کشف حجاب دولت رضاخان قلدر داشته که در این میان به بررسی مسائل مختلف پیرامون این واقعه و واکنش اقشار مختلف به آن می پردازد.
سید ضیاالدین دری کارگردان و محمد رضا تخت کشیان تهیه کننده این سریال بوده و ساخت این فیلم از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۳۹۱ طول کشیده و عوامل مختلفی در آن دخیل بودند و تعدادی از بازیگران این سریال در یان سالها دارفانی را وداع گفتند .
این سریال در ۵۴ قسمت تهیه شده و فیلم برداری از آن در ۱۵ تیرماه ۸۵ آغاز شد . فیلمنامه این سریال ۱۱۳۸ صفحه است که در ۱۲۲۰ سکانس و ۲۰ هزار پلان اجرا شده و ۹۱۰ جلسه فیلمبرداری داشته که ۸۴۸ عدد در ایران و ۶۲ مورد در فرانسه بوده است .
پخش این سریال واکنش های مختلفی را در بین مخاطبین جامعه امروزی داشت و ما در این بخش نمی خواهیم به بررسی این موارد بپردازیم اما نکات و عبرتهایی داشت که می تواند آموزنده باشد .
نکته اول ؛ اینکه تغییر در بافت مذهبی به این راحتی مقدور نبوده و نمی توان به اجبار به مردم دستور داد تا عملی را انجام دهند یا ندهند مخصوصا اینکه آن عمل با مذهب و دین مردم گره خورده باشد و به نوعی عواطف عمومی و شخصی را جریحه دار کند .
نکته دوم ؛ تغییر چهره برخی افراد در پی اعلام دستور کشف حجاب بوده که برخی خانواده ها و افراد بدون هیچ مقاومتی خیلی راحت دست به این کار زدند و البته ضرر این کار را به چشم دیدند مانند مه لقا زن صمصام یا تهمینه معلم مدرسه که خیلی زود با تحریک بلانژ و شادی حجاب خود را برداشتند.
نکته سوم ؛ همراهی برخی افراد و خواص با این دستور بود که حکومت در ادامه نه تنها از آنها حمایتی نکرد بلکه بیشترین صدمه را نیز متحمل شدند . نمونه این افراد صمصام خان سامان بود که اوایل بیشترین همکاری را با فرخ باستانی برای قضیه کشف حجاب در سامان دنبال می کرد اما در نهایت به زندان افتاد و بعدها متوجه رابطه نامشروع مه لقا همسرش با ژان و جوانشیر رئیس اداره سیاسی شهربانی شد که نهایتا با یک خودکشی خانوادگی این سریال را به پایان رساند .
نکته چهارم ؛ مقاومت بانوان فداکار و غیرتمند ایرانی بود که نشان دادند در راه حفظ حجاب و عقاید خود سختی های زیادی را تحمل کنند . فخرالسادات همسر ماشاء الله خان یکی از این زنان نمونه بود که با کراهت کشف حجاب کرد و در آن راهپیمایی کذایی در شهر به دلیل خجالت و شرم بسیار سنگ کوب کرد و مرد و باعث تحولی در سامان شد .
نکته پنجم ؛ دخالتهای اجنبی در اوضاع کشور بود که براحتی می دیدیم که دو تا زن بنام سیمسون و بلانژ برای کشور تصمیم گیری می کردند و برای خودشان بروبیایی داشته و خیلی دوست داشتند که ایران را به انگلیس یا فرانسه وصل کنند و در لوای این رابطه دیپلماتیک میراث فرهنگی ما را به تاراج ببرند .
نکته ششم ؛ نقش تازه به دوران رسیده ها و عقده ای هایی چون کریم ننه کوکب را نشان می دهد که چطور یک لات بی سر و پا را مسئول اداره سیاسی شهربانی می کنند تا از این بی مخ بودن وی مردم را سرکوب کرده و خفقان ایجاد کنند .
نکته هفتم ؛ دختران ما بدانند که با کشف حجاب و پوشیدن لباس های زیبا فضا برای تحریک مردان بوجود می آید و در چنین فضایی امکان تعرض و تعدی وجود دارد پس هر کسی باید حریم خود را بشناسد و خود را از گزند آسیب ها مصون نگه دارد .
نکته هشتم ؛ برخی بانوان که واقعا فکر می کردند شاه به دنبال تحول فرهنگی و اروپایی شدن است می خواستند برای حکومت کار کنند . نمونه این افراد شادی همسر فرخ بود که با برگزاری کلاس های مختلف سعی داشت زن ایرانی را ارتقا دهد اما وقتی برخورد حکومت را با پخش موسیقی فرخی یزدی و کتک کاری امیر توکلی در اداره سیاسی شهربانی را به چشم دید فهمید که حکومت پهلوی کثیف تر از این حرفهاست و تمام کارهایی که تا بحال کرده اشتباه بوده است .
نکته نهم ؛ تاراج و غارت میراث فرهنگی ما بود که عده ای تحت عنوان دیپلمات و کشیش وارد کشور شدند و در کنار مسئولین قرار می گرفتند و در لوای این کار گنج ها و کوزه های دفن شده را پیدا می کرده و به آمریکا و یا فرانسه می فرستادند .
نکته دهم ؛ پرونده سازی برای مسئولین و افراد مهم این سریال نیز می تواند حاوی عبرتهای خوبی باشد . در حالی که تهمینه به دلیل تمکین نکردن در مقابل خواست نامشروع رئیس پلیس سامان به مقامات شکایت کرد و شادی خواست حق وی را بگیرد ، جوانشیر رئیس اداره سیاسی شهربانی گفت که اگر بخواهد این قضیه را پیگیری کند اوضاع فرق می کند . جوانشیر گفته بود که خود تهمینه به مامور ما پیشنهاد ازدواج داده و مامور تحت فشار خود او به این خواسته تن داده است . این گونه پرونده سازی ها برای فرخ وشادی و سایر عوامل فیلم انجام شده بود و حتی در قیمتهای پایانی سفارتهای انگلیس و فرانسه بخاطر همین روابط دنبال امتیاز گرفتن از یکدیگر بودند که ملاقلات کریم با فرخ برای ماندن ژان در ایران یکی از این موارد بود .
نکته یازدهم ؛ سیاست بازی استعمار پیر یعنی انگلستان در ایران می باشد . انگلیس همان دولتی بود که رضاخان را روی کار آورد اما وقتی در سال ۱۳۲۰ وی را از کار برکنار کرد گفت که من در روی کار آوردن وی نقشی نداشته ام در حالی که همه می دانستند که این انگلستان بود که در سال ۱۲۹۹ رضاخان قلدر را روی کار آورد .
نکته دوازدهم ؛ اراذل و اوباش همواره دست مایه مزدوران خارجی بوده اند . در این سریال جوهر و دیگر اراذل و اوباشی که سیمسون اجیر کرده بود بخوبی نشان دادند که در برخی موارد همین اراذل و اوباش بیشترین کارایی را دارند .
نکته سیزدهم ؛ غیرت جوانان ایرانی مانند امیر توکلی که بعد از آزادی به دنبال انتقام از جوانشیر می رود . وی در یکی از کافه ها با صمصام ملاقات و اسلحه ای از وی گرفته و به سراغ جوانشیر می رود . او در حالی که اسلحه را روی سر جوانشیر گرفته می گوید : “ای کاش فقط جلاد و آدمکش بودی اما تو دزد ناموسی و من بخاطر تعرض تو به زن خان سامان تو را می کشم”.
نکته چهاردهم ؛ سوء استفاده از منصب و قدرت است که در این سریال بوضوح مشاهده شد که جوانشیر رئیس اداره سیاسی با سوء استفاده از مقامش براحتی به زنها تعرض می کرد و یا رئیس پاسگاه که در قبال گرفتن باج محموله را رد می کرد و یا فرخ زمانی که فرماندار بود بر سر سکه ها با ژان معامله کرد .
نکته پانزدهم ؛ دشمنان ما هیچوقت به فکر پیشرفت ما نبوده و نیستند . در واقع آنها با دادن کمی هویج ما راسرگرم کرده و به دنبال چپاول و غارت منابع ملی و میراث فرهنگی ما هستند . این که ما می خواهیم ایران را توسعه دهیم دروغی بزرگ است و شاید محدود اقداماتی در این راستا صورت بگیرد اما در لفافه ثروتهای ما را به تاراج می برند .
نکته شانزدهم ؛ وابستگی فکری تحصیلکرده های ایرانی در غرب مانند تقی زاده و افرادی مانند فرخ است که با چند صباحی قدم زدن در خیابان شانزه لیزه و لندن فکر می کنند که اینجا آخر دنیاست و جامعه ایرانی اگر می خواهد پیشرفت کند راهی جز وابستگی به غرب ندارد و برای اینکه دلیل عقب ماندگی ما را به روشنی بیان کنند دین را مانع تجدد و پیشرفت معرفی می کنند .
نکته هفدهم ؛ همگرایی مردم دور چراغ روحانیت نیز از نکات بارز این سریال بود . میرزا رضا تدین به عنوان روحانی سامان فردی بود که پناه بی پناهان و محل رفع شبهات و پاسخگویی به مردم بود . میرزا رضا نماد روحانیت در سامان بود که دولت همواره از او به عنوان یک اپوزوسیون داخلی و عنصری که مردم را علیه رضاخان می شوراند یاد می کرد و بارها گزارش وی را به اداره سیاسی داده بودند . او در این سرایل نقش محوری رهبری و هدایت جامعه را به خوبی ایفا کرد ./گلستان ما
ارسال دیدگاه