«تار» ایرانی در حضور مسئولان وطنی به نام جمهوری آذربایجان ثبت‌شد!!

زرین نامه: شاید عجیب و حتی خنده‌دار باشد که «تار» به رغم ریشه پایدارش در ایران و با علم به اینکه سازهایی مانند «گیتار» اروپاییان و «سیتار» هندیان دست‌کم بخشی از نامشان را از آن به عاریت گرفته‌اند، از سوی یونسکو به نام جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده باشد (!) اما شنیدن از ثبت جهانی یک ساز با نام فارسی به نام یک کشور غیر فارسی زبان، کجا و دانستن این نکته که در زمان ثبت، نمایندگان کشورمان در محل بوده‌‌اند، کجا؟!

هر چقدر که نام این ساز، ایرانی بودن آن را فریاد می‌زند، کوتاهی مسئولان میراث فرهنگی ما از یک سو و دست‌درازی مسئولان دیگر کشور‌ها از سوی دیگر، کافی است تا میراث تاریخی کشورمان در جلوی دیدگان مسئولان ایرانی به یغما رفته و تنها برای ما آه بماند و افسوس!

به گزارش «تابناک»، همزمان با تغییر و تحولات در ریاست سازمان میراث فرهنگی کشور، مسعود علویان صدر، معاون این سازمان، از ثبت جهانی پرونده «قالی‌شویان مشهد اردهال» در هفتمین اجلاس کمیته میراث معنوی در پاریس (سوم تا هفتم دسامبر مصادف با سیزدهم تا هفدهم آذر ماه) خبر داده و پذیرش تنها پرونده ارائه شده توسط ایران به این اجلاس را افتخار جهانی دیگری برای میراث فرهنگی کشورمان خطاب می‌کند تا هنوز فرصت خوشحالی از این اتفاق دست نداده، خبر برسد که در‌‌ همان اجلاس، سازی به نام جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده که در سراسر جهان با نام ایرانی‌اش شناخته می‌شود؛ تار!

ساز تار در حالی در فهرست میراث ناملموس بشری یونسکو به نام کشور آذربایجان به ثبت جهانی رسید که به گفته معاون میراث فرهنگی کشور، در این اجلاس «یداله پرمون»، مدیر مرکز منطقه‌ای میراث معنوی یونسکو در آسیای مرکزی و غربی و «محمدحسن طالبیان»، مدیر دفتر تدوین پرونده‌های ثبت جهانی به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران بودند.


برای دیدن تصویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید


این ماجرای تلخ هنگامی عجیب‌تر جلوه خواهد داشت که به اطلاعیه یونسکودرباره آن مراجعه کنیم؛ جایی که درمی‌یابیم «ساز تار» به مفهوم مطلق آن ـ و نه نوع خاصی از آن ـ همراه با همه فنون ساخت و شیوه‌های نواختنش بدون اعتنا به ایران و حتی دیگر کشورهای منطقه به نام جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده است.

رضا مرادی غیاث آبادی، پژوهشگر و نگارنده کتاب «فرهنگ نامه ایران باستان» در تشریح این ماجرا در وب‌سایتش (پژوهش‌های ایرانی) می‌نویسد: این اتفاق در حالی صورت می‌پذیرد که مرکز مطالعات منطقه‌ای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس به تازگی و با بوق و کرنای فراوان در ایران راه‌اندازی شده بود ... [اکنون] مسئولان ایرانی این کمیته و نیز مسئولان ذی‌ربط سازمان میراث فرهنگی هر اندازه که به دلیل این اتفاق و بابت ناتوانی و بی‌مسئولیتی و بی‌کفایتی خود شرم‌زده باشند، باز هم کم است.

نقش تار روی پیکره گلی از تمدن‌های ماقبل کورش، دوره عیلامی میانه، اواخر هزاره دوم قبل از میلاد، کشف شده از شهر شوش - موزه لوور


بهروز وجدانی، پژوهشگر موسیقی در این‌باره به ایسنا می‌گوید: این پرونده از سوی جمهوری آذربایجان به یونسکو ارائه شده، در حالی که پیش از پدید آمدن کشوری به نام جمهوری آذربایجان، ایران «تار» داشت. اشکال کار در یک پسوند است؛ این ساز باید با نام «تار آذربایجانی» به ثبت می‌رسید، در حالی که در فهرست میراث معنوی، تنها از عنوان «تار» استفاده شده و باید به این نکته هم توجه داشت که تار آذربایجان از نظر شکل، تعداد سیم و شیوه نوازندگی با تار ایرانی متفاوت است.

این سخنان به حقیقتی اشاره دارد که انکارکردنی  نیست، چه جمهوری آذربایجان کنونی ـ و حتی بسیار فراتر از آن ـ تا قبل از قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان، بخشی از سرزمین باستانی ایران بوده و قرن‌ها تبادل فرهنگی رایج در این سرزمین بسیار فراتر از تشابهات سازهای سنتی در آنهاست؛ از این روی، همواره تار نیز سازی مشترک بین ایران و سایر کشورها مانند ارمنستان، آذربایجان، تاجیکستان، گرجستان و ... معرفی شده است؛ اما از سوی دیگر، اینقدر ایرانی به شمار می‌آید که بدون تغییر نام در سایر کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد و شکل امروزی‌اش را هم مرهون یکی از اساتید موسیقی ایران است.

بد نیست که بدانید: درویش خان، استاد موسیقی زمان قاجاریه، در دوم آذر سال 1305 زمانی که با درشکه در حال بازگشت به منزل بود، با یک خودرو تصادف کرده و جان به جان آفرین تسلیم کرد تا به روایتی، نخستین جان باخته حوادث رانندگی در کشورمان لقب بگیرد!

صحبت از استاد غلامحسین درویش (ملقب به درویش خان) است که در سال ۱۲۵۱ هجری خورشیدی در تهران زاده شد و به دلیل مهارتش در سه تار نوازی، تار را از سازی با پنج رشته سیم (دو سیم سفید، دوسیم زرد، و یک سیم بم) به سازی با شش رشته سیم (شکل امروزی) ارتقا داد و هنوز که هنوز است، این ساز به این شکل در موسیقی اصیل ایرانی و سایر کشورها خودنمایی می‌کند؛ هرچند شاید کوک آن و حتی شیوه در دست گرفتنش در برخی کشورها متفاوت شده باشد.

بدین ترتیب، این نظریه که شاید در ماجرای اخیر با «اشتباه در ثبت عنوان ساز» روبه‌ىو باشیم که حتی ممکن است جبران شدنی هم باشد، رد شده و البته هر گونه گمان درباره سهوی بودن این اتفاق نیز مردود است، چراکه ساکنان کشور کوچک شمال غربی ایران، نه تنها اعتقادی به استفاده از نام «تار آذربایجانی» ندارند، بلکه ادعایشان نسبت به مالکیت «تار» را حتی به تازگی در قالب چاپ تمبر هم نشان داده‌اند؛ و شگفت آن که قرابت زمانی زیادی بین تاریخ انتشار تمبر و تاریخ ارائه درخواست جمهوری آذربایجان برای ثبت جهانی تار به چشم می‌خورد.


برای دیدن تصویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید


البته غیاث آبادی بر این باور است که این اتفاق نه تنها نه درباره ساز تار، که برای ثبت جهانی قوش‌بازی و شکار با شاهیننیز روی داده است. وی می‌نویسد: این آیین و میراث کهن که در ایران نیز شواهد فراوانی از وجود آن در گذشته و حال به دست‌ آمده و سنگ‌نگاره‌ها و تابلوهای نقاشی متعددی از آن برجای مانده است، در حالی بدون یادکرد از ایران ثبت شده که نام کشورهای امارات متحده عربی، استرالیا، بلژیک، چک، فرانسه، مجارستان، کره، مغولستان، موروکو، قطر، عربستان سعودی، اسپانیا و سوریه در آن به چشم می‌خورد.


    نقش فتحعلی‌شاه و شاهین، سنگ‌نگاره قاجاری چشمه‌علی، شهر ری


به عبارتی بهتر، مدیران میراث فرهنگی در شرایطی از ثبت جهانی یکی از میراث های فرهنگی کشورمان در اجلاس سالانه یونسکو سخن به میان می‌آورند که در همان اجلاس، سی و پنج میراث فرهنگی دیگر نامزد راهیابی به فهرست جهانی بوده‌اند که دست بر قضا در دو مورد نام کشورمان به شکلی بسیار سؤال برانگیز از قلم افتاده و طرح آن دو مورد در نشست هم، نکته خاصی برای اعتراض به ذهن نمایندگان کشورمان متبادر نمی‌کند و اگر تعارف را کنار بگذاریم، چه بسا با رأی موافق ایشان هم روبه‌رو شده است!

بد نیست بدانید: مطالب سایت ویکی پدیا به این دلیل که توسط خوانندگان قابل ویرایش است، در سراسر جهان منبع قابل اعتمادی برای دستیابی به اطلاعات درست نیست؛ اما هنگامی که هیچ مرجع اینترنتی برای معرفی واقعیت‌ها در دنیای رو به گسترش اینترنت (مثلا معرفی صحیح میراث فرهنگی کشورمان) در دست نیست، مراجعه آن‌گاه حکم تنها راهکار موجود را خواهد داشت. با این مقدمه، ساز «تار» در این سایت به زبان‌های فارسی،آلمانی، اسپانیولی، فرانسوی، ایتالیایی،ژاپنی، روسی، پرتغالی،   ترکی و شاید زبانهای دیگر، (دست‌کم تا لحظه تنظیم این خبر) به نام ایران و چند کشور دیگر ثبت شده و نه تنها در برخی نسخ نام آن با رسم‌الخط فارسی هم به چشم می‌خورد، بلکه سرآغاز پیدایش آن نیز در برخی زبان‌ها ایران آمده است.

 البته غیاث آبادی می‌گوید،  فرهنگ مشترکِ میان مردم یک منطقه قابل جداسازی نیست؛ فرهنگ مردم، مرزهای ساختگی و نوظهور کشورها را به رسمیت نمی‌شناسد و چونان جویباری زلال در همه جا جاری و روان است. مردمان کشورهای امروزی ایران و جمهوری آذربایجان یک جان واحد در دو کالبد جدا افتاده هستند. مردمانی با پیشینه تاریخی و فرهنگی مشترک که هزاران سال در غم و شادی خود شریک بوده‌اند و مشترکاً به زخمه تار و آوای سوزناک آن پناه برده‌اند. برای فرهنگ و داده‌های فرهنگی کهن نمی‌توان شناسنامه مالکیت صادر کرد، بلکه تنها می‌توان برای حفظ و تداوم آن کوشید. چنین روش‌ها و رویکردهایی نه تنها موجب استحکام همبستگی مردم و پاسداشت فرهنگ‌ها نخواهد شد، که بر طبل تفرقه و جدایی خواهد کوبید و نزاع‌ها و تمامیت‌خواهی‌ها و جریان‌های استعماری و ویرانگر ملی‌گرایانه را گسترش و دوام خواهد داد. فرهنگ را نمی‌توان و نباید بازیچه سیاست‌های روزمره کرد.

و در پایان می‌نویسد: این گونه رخدادها و کارکردها هشدار برای برخی از هموطنان ماست که بیش از اندازه لازم و درخور به چنین فهرست‌هایی اهمیت ندهند و دچار ذوق‌زدگی‌های کاذب ناشی از آن نشوند. چنانکه پیشتر به هنگام ثبت نوروز در فهرست یونسکو نوشته بودم، ثبت شدن یا نشدن در فهرست جهانی گره چندانی از کار ما نخواهد گشود، بلکه پاسداشت و احیای میراث معنوی رو به نابودی، وظیفه ملی و فوری همهٔ ماست؛ نگارنده از کسانی نیست که هر چیزی را درست یا نادرست به ایران می‌چسبانند و عادت به زنجه‌موره‌های بی‌حاصل یا احساس غرور کاذب دارند؛ اما واقعیت‌ها و انصاف هم چیز بدی نیست. ساز تار بخشی از فرهنگ کهن مردمان مشرق‌زمین، کشور و فلات ایران و همه سرزمین‌های پامیروایرانی و قفقاز است. در هر صورت لازم بود که اعضای آن کمیته اشاره‌ای به نام ایران و دیگر کشورهای منطقه می‌کردند و یا دست‌کم به این نکته مهم می‌پرداختند که چرا این ساز بومی و ملی جمهوری آذربایجان، یک نام فارسی دارد و نه نامی به زبانی دیگر و چرا نام‌های «گیتار» و «سیتار» و انواع دیگر آنها از نام فارسی «تار» گرفته شده است؟ بد نبود اگر توجهی به نگاره‌های باستانی تار و نوازندگان آن می‌شد تا دانسته شود، کهن‌ترین نمونه‌های تار از کدام نواحی و سرزمین‌ها به دست آمده و حوزه پراکندگی آن چگونه بوده است.

 
 

اخبار بیشتر

آرشیو
نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه