زرین نامه: در منظر دلواپسان ، شهید نه آن انسان « بیتحلیل » با « اخلاق منهای مسئولیت » ، خوش سیمای « سر به زیر » ، « گوشهنشین در اندیشهی توشهی آخرت »، اهل « عرفانِ شبهتصوف »، بلکه شهید کسی است که " شک نمی کند وقتی همه شک می کنند ! "
به گزارش زرین نامه؛ بررسی ریشه عدم دلواپسی برخی از ما :
1. آسیبهای رواج *« دین حداقلی »* پیش از اینها و در مقاطع مختلف ظهور و بروز داشته، اما در این برهه ، قطعاً این آسیبها، مخربتر و ویرانگرتر خواهد بود .
«بیتحلیلی»، « پلیدنمایی مسائل سیاسی » ، « اخلاق منهای مسئولیت » ، « سر به زیر بودن » ، « گوشهنشینی و در اندیشهی توشهی آخرت بودن » ، « عرفانِ شبه تصوف » و ... کُدهایی است که این روزها از مجامع حزباللهی به جامعه داده میشود. و این یعنی « مشروعیت » بخشیدن به « دین حداقلی » و مهیا شدن مقدماتِ شکلگیری یک * جامعهی سکولار. *
2. " شما به نام دین از شما حساب می برند و احترام می گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید. و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید. و مردم مجانی برای شما احترام قائل اند. و شفاعت شما را می پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابان ها مثل شاهان نام می برید. و با هیبت و کبکبه رفتار می کنید. به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده اید. فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده اید"
3. * " شما می بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر می کردید و نکردید، و مصیبت تان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده ی اسلام می دانستند . مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند،
اما شما کاری کردید که این مقام را از آنها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند، زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید و پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با این که همه چیز روشن بود. اگر حاضر بودید زیر بار شکنجه و توهین، مخالفت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست صالحان بود، اما شما در برابر بی عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به اینان تسلیم کردید، حال آنکه آنان به شبهات عمل میکنند و طبق شهوات خود حکومت میکنند و دین را از حکومت تفکیک کردند.
فرار شما از مرگ ، اینان را بر جامعه مسلط کردند، شما به زندگی دنیایی چسبیده اید و حاضر نیستید از آن جدا شوید."
4. "در حالی که من می ترسم خداوند در همین روزها از شما انتقام بگیرد. خداوند از شما انتقام خواهد گرفت. مقام شما از کرامات خداست. دستاورد خودتان نیست. شما مردان الهی و مجاهدان و عدالت خواهان را اکرام و احترام نمی کنید و تکلیف شناسان را قدر نمی دهید. حال آنکه به نام خدا در میان مردم محترمید.
می بینید که پیمانهای خدا در این جامعه نقض می شود و آرام نشسته اید و فریاد نمی زنید . اما همین که به یکی از میثاق های پدران تان بی حرمتی شود داد و بیداد به راه می اندازید . میثاق خدا و پیامبر خدا زیر پا گذاشته شده، شما آرامید، سکوت کرده و آن را توجیه می کنید. حال میثاق پیامبر در این جامعه تحقیر شده است؛ لالها، زمینگیران، کوران، فقرا وبیچارهها در سرزمینهای اسلامی بر روی زمین رها شده اند و بیپناهند و کسی به اینها رحم نمیکند.
شما به این وظیفه ی دینی و الهی تان عمل نمی کنید و کسی مثل من هم که می خواهد عمل کند، کمکش نمی کنید. میثاق خدا این است که بیچاره ها و زمین گیرها نباید در شهرها گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما خیانت کرده اید.
شما مدام به دنبال ماست مالی و مسامحه ؛ یعنی سازش با حاکمیت هستید تا خودتان امنیت داشته باشید، * ولی امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست. * فقط امنیت و منافع خودتان برایتان مهم است. همه ی اینها محرّمات الهی بود که می بایست ترک می کردید و نکردید."
5. " حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضییع کرده اید. شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمده اید. این حقوق را نادیده گرفته اید و سکوت کرده اید اما هر چیز که فکر می کردید حق خودتان است مطالبه کردید. شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه امدید و گفتید ان شاءالله خدا در آخرت جبران می کند اما هر جا منافع خودتان بود ان را به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید .
* شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستان تان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر بشوید. * با همه ی این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم میخواهید؟ پس از همه ی این عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها منتظرید که در بهشت همسایه ی پیامبران او باشید ! " *
مگر نه آنکه امام امت در پیام تاریخی حج فرمود : مسلمانان تمامی كشورهای جهان ، از آنجا كه شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه كنید ؛ و از وجود جوانان پرشور وشهادت طلبی كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نمایید.
به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلكه به فكر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ كه عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است. و پس از آن ، تصمیم بر اینكه سیادت كفر و شرك جهانی ، خصوصا امریكا را بر خود حرام كنید."
"ملت عزیز ما كه مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند كه مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست ؛ و آنها كه تصور میكنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند.
و آنهایی هم كه تصور میكنند سرمایه داران و مرفهان بی درد بانصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان كمك میكنند آب در هاون میكوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی ،بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است كه هرگز با هم جمع نمی شوند. و تنهاآنهایی تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقراو متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند."
"من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میكنم كه نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشكسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند."
امروز جبهه صیانت از منافع ملی در مسیر همان جدال دوران انقلاب اسلامی با " اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای كثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعورحوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب وسازش و اسارت، اسلام حاكمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها، و دریك كلمه "اسلام امریكایی " راکه ترویج میكنند.
و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریكای جهانخوار، میگذارند"9،می باشد. جدال سختی که در این سال ها توسط جناح جوان مومن وانقلابی با قوت ادامه دارد. آنان که باکی از تهدیدها و طعنه ها و برچسب هایی مبنی بر بی سوادی و افراط گرایی(بنیادگرایی) و غیر حزبی بودن ندارند.
آنان که با نگاه بر عبرت های تاریخی دلواپس فردا خویش اند! همان جبهه حزب الله ....دلواپس بودن تلنگر معنادار امت حزب الله بر عدول از اصول انقلاب می باشد که امروز شاهد آن می باشیم. تنها اگر ملاک بیان امامان امت و حق باشد، راه قیام و مبارزه و مقاومت برما جایز است. دلواپسان معتقد اند که روحیه سازشگری با دشمنی که به هیچ عنوان نباید بدان خوشبین بود، ثمره اسلام آمریکایی حوزه های علمیه و دانشگاه ها می باشد و لاغیر...
چرا که انقلاب اسلامی می آموزد که انتظار در مبارزه است !!
اگر خون در همه دوران ها بهای جاودانگی حق باشد ، در منظر دلواپسان ، شهید نه آن انسان « بیتحلیل » با « اخلاق منهای مسئولیت » خوش سیمای « سر به زیر » ، « گوشهنشین در اندیشهی توشهی آخرت »، اهل « عرفانِ شبهتصوف » ، بلکه شهید کسی است که " شک نمی کند وقتی همه شک می کنند ! "
صالح کاهانی - وبلاگ از 57
ارسال دیدگاه