بانوی اهل سنت علی آبادی به محضر رهبر انقلاب رسید+عکس

زرین نامه: بانوی اهل سنت که چندی پیش از آرزوی دیرینه خود برای دیدار با رهبر انقلاب سخن گفته بود، با ارسال نامه ای به زرین نامه، خبر داد که چند روز پیش موفق به دیدار با رهبر انقلاب شده و به آرزوی دیرینه اش رسیده است.

به گزارش خبرنگار زرین نامه؛ چندی پیش گزارشی با عنوان "همه تلاش های بانوی اهل سنت برای دیدار با رهبر انقلاب" در این سایت منتشر شد.

در این گزارش خانم مینا جرجانی مطرح کرده بود، برای آن که با رهبر انقلاب دیدار کند، راه های بسیاری را امتحان کرده و قرار است تا با نمونه شدن در عرصه های متعدد، باز هم کارهای دیگری را انجام دهد.

در هر حال بعد از انعکاس این خبر، ظاهرا دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی نصیب این بانوی ترکمن شده است.

خوابی که تعبیر شد

او در نامه ای به پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه، درباره دیدار خود با رهبر انقلاب و رسیدن به آرزوی دیرینه اش نوشته است:

آن روز فاطمه را برای مسابقات کاراته انتخابی فدراسیونی به بندرگز برده بودم، وقتی خبر دادند که به بیت رهبری دعوت شده ایم، همسرم بالافاصله با من تماس گرفته و گفتند: یک خبر خوش برایت دارم.

حس عجیبی به من می گفت؛ مطمئناً خبری از بیت رهبری برایم آمده است. می دانید چرا؟

دو هفته قبل خواب رهبرم را دیده بودم، خوابی بسیار شفاف و انگار واقعی، من و همسرم کنار ایشان نشسته بودیم و صحبت می کردیم.

عصر آن روز وقتی به منزل رسیدم خبر دادند برای دیدار با مقام معظم رهبری دعوت شده ایم. اشک در چشمانم جمع شده بود، باورم نمی شد من کجا و بیت رهبری کجا!؟

بلند شدم و دو رکعت نماز شکر خواندم، گریه می کردم و از الطاف خداوند ممنون بودم و از خودم می پرسیدم؛ آیا شایستگی آن را دارم؟! تمام بدنم می لرزید، همه خوشحال بودیم.

نیروی عجیبی ما را به طرف بیت "سید آقا" می کشاند

روزی که حرکت کردیم نیروی عجیب و غیر قابل وصفی ما را به طرف بیت سید آقا (مقام معظم رهبری) می کشاند، پاهایمان از آن خودمان نبود، دلمان می خواست زودتر به آنجا برسیم.

بعد از طی چندین ساعت با هیجان وصف ناپذیری به بیت رهبری رسیدیم.

از سادگی بیت حیرت زده شدم

با ناباوری داخل بیت شدیم؛ اتاقی موکت فرش شده با میز و صندلی هایی بسیار ساده. به طوری که از سادگی آنجا حیرت زده شدم.

در کنارمان جوانان، مردان و زنانی غیور و نخبه منتظر زیارت سیدآقا (رهبر انقلاب) بودند.

بعد از لحظاتی کوتاه سید بزرگوار وارد اتاق شدند، قلبم به تپش افتاده بود، حس می کردم ضربان قلبم از پشت چارقدم معلوم می شود.

احساس می کردم صورتم قرمز شده، اشک می ریختم، بغض گلویم را می فشرد، اگر بغضم می ترکید، های های گریه می کردم، احساسات بر من غلبه کرده بود.

ایشان را نگاه می کردم، عبا و عمامه ای ساده و معمولی برتن داشت، آرام و با نگاهی مهربان، چهره ای نورانی، بشاش، شاد و سرحال داشتند.

سیدآقا سخنان همه را با دقت می شنید

کسانی که داخل اتاق بودند، نقطه نظرات خودشان را بیان می کردند، از هر قشری آمده بودند، سید آقا به حرف های آنان با دقت و حوصله گوش می دادند و جالب اینجا بود که جواب هر سوالی را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کردند. یعنی چه؟! یعنی اول نام خدا، دوم توکل بر او و ایمان به اینکه ذات حق تعالی بخشنده و مهربان است.

minajorjani 2.JPG - 53.04 کیلو بایت

آنچه را که من دیدم رهبری عالم و آگاه به همه ی مسائل با نگاهی مثبت و با درایت پاسخ سوالات را می دادند، که کلامشان بر دل می نشست.

آنجا از خودم و اینکه در زندگی چقدر زود از مشکلات خسته و کلافه می شوم خجالت کشیدم و با خود قرار گذاشتم از ایشان در زندگی بیشتر الگو بگیرم.

مقام معظم رهبری طرفدار ورزش بانوان است

موقعی که ایشان با ما هم کلام شدند، از سید آقا خواستم برای فاطمه، دختر کوچکم دعا کنند (دخترم در مسابقات کاراته سبک گوجوریو مدال طلا و برنز جهانی کسب کرده است).

ایشان با نگاهی مهربان فرمودند: طرفدار کاراته ی بانوان هستم.

فاطمه خانم از من پرسید؛ مامان مگر آقا کاراته کار می کنند که از این رشته اطلاعات دارند؟! گفتم بله. کاراته ایشان مبارزه با همه ی دشمنان انقلاب است، ایشان را الگوی خودت قرار بده.

نمی دانم لحظاتی که با رهبر عزیزمان گذراندیم چگونه تمام شد، اذان ظهر شده بود و همه برای اقامه نماز، اتاق را ترک کردیم.

بعد از این دیدار احساس می کنم مسئولیتم بیشتر شده است

بعضی وقت ها در زندگی آدم ها لحظاتی پیش می آید باورنکردنی، لحظاتی که تا پایان عمر برایش ماندگار می شود، ما لحظه لحظه ی آن روز باورنکردنی را فراموش نخواهیم کرد.

احساس می کنم مسئولیتم برای اینکه شایستگی ام را حفظ کرده و فردی لایق برای جامعه ام باشم، بیشتر شده و باید دِینم را نسبت به کشورم، انقلابم، و شهدا ادا کنم و هنگام پیری احساس پشیمانی از عمری که بدون هدف برباد رفته نداشته باشم.

در پایان از خداوند و بعد از همه ی کسانی که باعث و بانی این امر خیر بوده اند، مخصوصاً سایت خبری زرین نامه تشکر فراوان می کنم.

گفتند خلایق که توئی یوسف ثانی                   چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

شیرین تر از آنی به شکر خنده که گویم            ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه