همه کاندیدا شدند چرا من نشوم !
زرین نامه: چند وقتیه بدجوری احساس تکلیف می کنم که به عرصه انتخابات وارد بشوم. احساس می کنم اگر نیایم به مردم خیانت کرده ام. نمی خواهم فرصت خدمتگزاری به مردم را از دست بدهم.
این روزها در گوشه و کنار مملکت هر کسی تیمش می بازد، چکش برگشت می خورد، پول خرید پسته ندراد، دوستانش تحویلش نمی گیرند، با خانواده اش قهر می کند و ... اولین فکری که بنظرش می رسد اینست که کاندایدای ریاست جمهوری و یا شورای شهر شود.
یکی از برکات جمهوری اسلامی این بود که به مردمانش عزت ، احترام و اعتماد به نفس داد. در زمان قدیم از پدرها و مادرانمان شنیده ایم که هیچکس در مقابل اربابان حق اظهار نظر نداشت و از خیلی رفتارهای ابتدایی محروم بودند. ظلم برخی از این اربابان به حدی بود که مردمان ضعیف حتی اختیار جان، مال و ناموس خود را نداشتند.
در اوج دوران خفقان رژیم طاغوت، جمهوری اسلامی آمد و بساط ظلم و جور ، ارباب و رعیتی را برچید و به همه منزلت داد.
امروز در کشور همه برابرند و حتی ضعیف ترین افراد می توانند تحصیل کنند و به مدارج بالا برسند که بعد از انقلاب، از این دست نمونه های فراوانی داریم.
این روزها از گوشه و کنار کشور نام افرادی را می شنویم که خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کرده اند که جای تعجب دارد تا جایی که آیت الله مهدوی کنی هم نسبت به این قضیه با کنایه گفت : « که همه دارند کاندیدا می شوند پس من هم کاندیدا می شوم ».
این حرف دو نکته را نشان می دهد که یا جایگاه ریاست جمهوری در کشور ما پایین آمده و یا اینکه کاندیداهای ما سطح کاری و انگیزه های خدمتی شان را بالا رفته است.
به هر حال چند وقتیه که احساس تکلیف بدجوری در تار و پودم رخنه کرده و نمی گذارد دقیقه ای به مردم فکر نکنم.
یه شب یک فکری به ذهنم خطور کرد که فقط و فقط اگر این قطار کاندیداهایی که برای انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر صف کشیده اند، دقیقه ای در این شغلی که قرار داشتند به فکر خدمت به مردم بودند ، الان ایران گلستان می شد و این همه مشکل نداشتیم.
احمدتجری
ارسال دیدگاه