ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی (ع)، آقازاده دوم دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، در همان شهری که پدر او بر مسند خلافت می نشست، سر بریده گردانده شد و آب از آب تکان نخورد!
به گزارش خبرنگار زرین نامه؛ از همان شهر آدم هایی به کربلا آمدند او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند! در یک جمله باید گفت: "دنیاطلبی".
این را اصل دانستن و آرمان ها را فراموش کردند. اگر در صدر اسلام، فاصله ی بین رحلت نبی اکرم صلوات الله و سلامه علیه و شهادت جگر گوشه اش پنجاه سال شد، در روزگار ما، این فاصله، خیلی کوتاه تر ممکن است بشود و زودتر از این ها، فضیلت ها و صاحبان فضایل به ما مذبح بروند.
پس عبرت گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه گیر شود.
روزگاری برای مسلمین، پیشرفت اسلام مطرح بود، رضای خدا مطرح بود و در چنان وضعیتی، شخصیتی مثل علی ابن ابی طالب علیه السلام خلیفه شد.
این ها سر رشته ی کارها را بدست می گیرند و جامعه، جامعه اسلامی می شود. اما وقتی معیار خدایی عوض شد، هرکسی که دنیا طلب تر است بر سرکار می آید، آن وقت نتیجه این می شود که امثال عمر بن سعد و شمر و عبید الله بن زیاد به ریاست می رسند و کسی مثل حسین بن علی علیه السلام به مذبح می رود و در کربلا به شهادت می رسد.
امام خامنه ای مدضله العالی در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا 71/4/22 بیان می فرمایند: منطق عملی حسین (ع) به ما می آموزد؛ انقلابی بودن، اگر چه مهم است ولی کافی نیست، زندان و شکنجه دیدن اگر چه مهم است ولی کافی نیست، معتقد به ولایت فقیه بودن، اگر چه مهم است ولی کافی نیست بلکه انقلابی ماندن، جهادی ماندن و پیرو ولایت مطلقه فقیه باقی ماندن مهم است که این نیز تنها با بصیرت امکان پذیر است.
نویسنده: فاطمه زنگانه/ علی آبادکتول
ارسال دیدگاه