تمرکز نظام سلطه بر طراحی و عملیاتی کردن یک «تهاجم ترکیبی» با هدف تسلط بر فکر و ذهن مردم است تا از این طریق با «وارونه» نشان دادن واقعیتها، مردم را دچار «خطای محاسباتی» و «خطای در تصمیم» نماید.
به گزارش زرین نامه به نقل از فارس؛ حجت الاسلام عابدین کاظمینیا نوشت: جدال تمدنی «نظام سلطه» با جمهوری اسلامی ایران به عنوان «محور جریان حق» در عالم، درحالی به اوج خود رسیده است که جنس این مخاصمه از تک بعدی بودن خارج شده و شاهد یک «تهاجم ترکیبی» وسیع و همهجانبه هستیم.
شناخت صحیح از میدان ما را به این جمعبندی میرساند که علیرغم همه تلاشهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی دشمن برای نابودی یا انزوای جمهوری اسلامی ایران اما ایران همچنان مستحکم، پابرجا و هر روز قویتر از دیروز ظاهر شده است و همین یک نشانه کافی است تا ملت ایران آینده خود را بسی روشنتر از قبل تصویر نماید.
با این حال، رویارویی تمام عیار جبهه حق و باطل ادامه دارد اما جنس این رویارویی تغییر کرده و حجم آن شدیدتر شده است در این مرحله که میتوان آن را «جنگ روانی تمام عیار برای حکومت بر ذهنها» دانست که در صورت عدم موفقیت افول بیشتر مستبدان را تسریع کرده و سرآغازی برای یک «جهش تمدنی» وسیع برای ملت ایران خواهد بود، تمرکز نظام سلطه بر طراحی و عملیاتی کردن یک «تهاجم ترکیبی» با هدف تسلط بر فکر و ذهن مردم است تا از این طریق با «وارونه» نشان دادن واقعیتها، مردم را دچار «خطای محاسباتی» و «خطای در تصمیم» نماید. بر این اساس، «شناخت صحنه» از طریق «جهاد تبیین» از مهمترین و فوریترین بایستههای جریانات رسانهای و همه صاحبان فکر و اندیشه و دارندگان مخاطب دانسته شده است.
ورود بیهنگام به بحثهای نظری و مدلسازی زمانبر، خطاست
به نظر میرسد «فرمان» فوری مقام معظم رهبری در خصوص تبیین به جهات متعدد روشن است و جریانات نخبگانی و حزب اللهی نباید با ورود «بی هنگام» به بحثهای نظری و «مدلسازیهای زمان بر» در کوتاه مدت، فرصت را از دست بدهند. باید به فکر طراحیهای چند وجهی راهبردمحور، ولی میدانی برای عملیاتهای وسیع با موضوع جهاد تبیین و خارج شدن از «لاک دفاعی» و تدوین الگوی «تهاجم ترکیبی» به عنوان «راهبرد مقابلهای» با امپراتوری رسانهای غرب بود. از اینرو توجه به چند نکته در این مدلسازی مورد تاکید است:
یکم؛ «گستره»
رسالت تبیین یک رسالت مقطعی نبوده و در همه ازمنه ضرورت دارد اما در شرایط فعلی به خاطر تمرکز دشمن بر فضای ذهن فکر و دل مردم فوریت یافته است. گستره مفهوم تبیین همه «حوزههای مداخلهای جریان شیاطین» در عالم مثل شبهات اعتقادی، سیاسی، اقتصادی و ... . همه وسواس ابلیس را در بر میگیرد. بر این اساس الگوی مقابلهای نیز باید ترکیبی، چند وجهی و ناظر به ابعاد مختلف تهاجم دشمن باشد.
دوم؛ «الزامات»
تغیییر ریل از دفاع به تهاجم؛ در این مخاصمه و فوریت جهاد زینبگونه در زمان فعلی نیازمند به:
-تدوین فوری سند راهبردی تهاجم ترکیبی و طراحی عملیات فوری دفاعی، ولی فعالانه در شرایط گذار
-تربیت عناصر توانمند باورمند و متعهد به عنوان عوامل اصلی تبیینگر که مهمترین خصیصه آنها هم افقی با نگاه ولی جامعه باشد
-تلاش جدی و گسترده برای بسط مفاهیم و ارزشهای اخلاقی و دینی و تقویت مبانی اعتقادی آحاد مردم به عنوان اصلیترین عامل بازدارنده از تاثیر جنگ روانی دشمن
-طراحی زنجیره پویا، فعال و اثربخش در خصوص فرایند تبیین در ساختارهای رسمی و مردمی
-انجام اقدامات جبههای و همافزا و پرهیز از خنثیسازی اقدامات سایرین
-داشتن راهبردهای عملیاتی چند وجهی، پویا، سهلالاجرا و اخلاقمدار
سوم؛ «تجمیع ظرفیتها»
توجه به «بسترهای تبیین» خصوصا برای فوریتهای فعلی و ایجاد «جریان تبیین» در لایهها و سطوح مختلف، نیازمند انجام اقداماتی وسیع و ملی و همچنین در بخشهای مردمی و مسئولان میباشد با این توضیح که برای ایجاد بستر به نظر میرسد شروع گسترده اقداماتی از طرف مسئولین ملی ضرورت بیشتری داشته و در مجموع نیازمند سه دسته فعالیت هستیم:
-ارتباط وسیع و گسترده مسئولین، صاحبان اندیشه و عناصر ذی نفوذ دولتی و حکومتی و مردمی با لایههای پایین جامعه و عموم مردم
-اجرای عملیاتهای وسیع جبههای برای عناصر اصلی جریان انقلابی خصوصاً شبکههای وسیع مردمی
-حرکت منظم، پرشتاب، هنرمندانه و مدبرانه جریانات رسانهای کشور با تمرکز بر رسانه ملی و فضای مجازی
با عملیاتی شدن این اقدامات میتوان فضای مناسبی را برای «پذیرش» فراهم آورد و از آنجا که رسالت تبیین برای همه آحاد مردم ضرورت دارد و هر کس باید نسبت به روشنگری در اطراف خود اقدام نماید طراحی و عملیاتی کردن این روش میتواند فرصت را برای نقشآفرینی آحاد مردم فراهم نماید.
چهارم؛ «موانع»
حتماً نیازمند آنیم با رصد دقیق و بررسی و مطالعه و پژوهش ژرف در بلند مدت و کوتاه مدت با استفاده از نخبگان و متخصصین موانع اصلی در «پذیرش حق» و «قبول و باور دستاوردها و نقاط قوت انقلاب و نظام» و همچنین «نقاط ضعف و چالشهای اصلی نظام سلطه» را شناسایی و برای رفع آن اقدام نماییم زیرا ممکن است حرف صحیحی در قالب صحیحی ارائه گردد ولی به علت نبود زمینه پذیرش تبعات منفی یا خنثی در جامعه داشته باشد. و همچنین ارائه تصویر قدرتمند و بدون مشکل از دشمن به ایجاد یاس و کاهش انگیزه بینجامد.
پنجم؛ «محتوا»
از آنجا که هدف دشمن، ارائه تصویر غیرواقعی از توان، امکانات و اتفاقات پیرامون جبهه خودی بوده و به دنبال تسخیر ذهن و قلب و فکر مخاطب است، محتوای قابل ارائه در جهاد تبیین نیازمند توجه به همه ابعاد تبیین در ساحتهای مختلف چون «رویکرد پدافندی و واکنشی» «تبیین و دسته بندی حقایق» «دستاوردها» «عناصر و منابع قدرت» «توانمندیها، ظرفیتها و قابلیتها» میباشیم از این رو میتوان محتوای مورد نیاز را در بخشهای زیر دستهبندی کرد:
-ارائه یک روایت «صحیح و مستند» و «هوشمندانه و بهنگام» از اتفاقات و حوادث
-شناسایی گلوگاههایی که ممکن است از طرف دشمن در نقطه تمرکز دشمنی قرار گیرد
-شناسایی فوری سوالات، پرسشها و ابهامات مردم و تهیه پاسخهای هوشمندانه و صحیح
-بیان و ارائه مستدل و دقیق دستاوردها و نقاط قوت و امیدآفرین انقلاب
-شناسایی دستهبندی و بیان مستند شیوههای جنگ روانی دشمن
-رصد فوری و صحیح اقدامات دشمن و مقابلههای هوشمندانه و پیشگیرانه با آنها
ششم؛ «سازمان رزم»
ساماندهی عملیاتی مردم پایه با استفاده از توان نهادهای رسمی و با ضرب شدن در قدرت رسانهای ضروری به نظر میرسد.
محور فعالیت در این سازمان رزم باید بر تقسیم کار، در نظر گرفتن همه ظرفیتها، توان اقدام در همه اقشار و بر اساس راهبرد ارتباط مستقیم با مردم طراحی شود. چیزی شبیه اقدامات تبیینی در دوران انتخابات. اگر چه انجام این عملیات نیازمند توجیه و توانمندسازی لایه میانی یعنی عناصر مرجع و سر شبکهها میباشد.
هفتم؛ «هدفگذاری برای تولید محتوا»
در کنار اقدامات فوق که با قید فوریت باید ساماندهی و عملیاتی گردد نیازمند فعالیت گسترده پژوهشگاهها، اندیشکدهها و فعالین مردمی و نخبگانی و اندیشهورزان حوزوی و دانشگاهی برای کشف بهترین شیوهها برای ارائه محتوا به مخاطب و حل «گرههای ذهنی» آنان میباشیم.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه