7 روز اول جنگ چه گذشت ؟

زرین نامه: بررسي شرايط ويژه اي که نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به ويژه نيروي زميني ارتش در آغازين روزهاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران با آن روبرو بوده است، مي تواند ما را به فهم عميق تر و درک کامل تري از واقعيت هايي برساند که شالودۀ 8 سال از بحراني ترين و مهم ترين برهه هاي تاريخ انقلاب اسلامي ايران را تشکيل مي دهد. اگرچه در اين باره کتاب هاي فراوان نگاشته شده و مقالات متعدّدي به رشتۀ تحرير درآمده است، ليکن با بررسي جامع از پيشينۀ مکتوب دفاع مقدس به ويژه پس از مراجعه به پيشکسوتاني که روزگاري در کسوت سربازي انقلاب، فرماندهي يگان هاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي را برعهده داشته و تاريخ سازان و افتخارآفرينان اين برهه از تاريخ انقلاب اسلامي بوده اند، به خوبي درمي يابيم که واقعيت هاي بسياري از اين دوره يا ناگفته مانده يا کمتر به آن ها پرداخته شده است. واقعيت هايي که شرايط امروز و سرنوشت آيندۀ اين مرز و بوم لاجرم به آن ها گره خورده است.
 

شرايط بد ارتش و هجوم رژيم بعث
هجوم سراسري ارتشِ کاملاً آمادۀ عراق به ميهن عزيزمان در شهريور ماه 1359 ه. ش، زماني انجام شد که ارتش جمهوري اسلامي ايران در شرايط سخت و نامناسبي قرار داشت. آن زمان ارتش تنها نيروي نظاميِ سازمان يافته و با دانش نظامي بالا و تجهيزات مناسب بود که انتظارمي رفت بتواند از مردم و ميهن دفاع کند، در آن برهه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نهادي نوپا بود و مجموعۀ قواي انتظامي به ويژه ژاندارمري که در مرزها مستقر بود، توان رزمي و تجهيزات مناسبي براي دفاع در برابر حملات سنگين دشمن نداشتند. ارتش که با فرمان هوشمندانه و تيزبينانۀ حضرت امام خميني (ره) در 28 فروردين ماه 1358 از توطئه بدخواهان و کوته فکران مبني بر «انحلال» آن رسته بود، با از دست دادن شمار زيادي از فرماندهان ارشد خود در جريان تصفيه انقلابي ارتش، اخراج 40 هزار مستشار نظامي خارجي که به طور عمده آمريکايي بودند و در همه امور نقش کليدي داشتند، لغو قراردادهاي خريد تجهيزات نظامي و ادوات مدرنِ جنگيِ در حال تحويل، کاهش يافتن کارکنان پايور ثابت نظامي در رده هاي مختلف به دليل توقّف استخدام، کاهش مدت خدمت وظيفۀ عمومي از ۲ سال به يک سال، انحلال پاره اي از بخش ها و واحدهاي نظامي، متوقّف شدن طرح احداث بعضي پايگاه هاي نظامي و ... تا حدّ قابل توجهي تضعيف شده و به شدّت درگير غائله ضدانقلاب بود.
 
نيروي زميني در کردستان درگير بود
نيروي زميني ارتش که استعداد آن از حدود 285 هزار نفر به حدود 150 هزار نفر و قدرت عملياتي آن به 4 لشگر با آمادگي رزمي پايين کاهش يافته بود، عملاً با دوسوم توان و استعداد خود در غائله کردستان و آذربايجان غربي درگيربود.(1)
 
ضد انقلاب که از همان ابتداي پيروزي انقلاب با سوء استفاده از شرايط نابه سامان و متزلزل موجود، محاصره و حمله به پادگان هاي نظامي و مراکز حسّاس شهرها در مناطق غرب و شمال غرب کشور و همچنين توطئه چيني در سيستان و بلوچستان و ترکمن صحرا، سوداي تجزيۀ ايران اسلامي و در وهلۀ اوّل ايجاد کردستان مستقل را درسر مي پروراند، با وجود حمايت هاي خائنانه و برنامه ريزي شدۀ دولت موقت و ابوالحسن بني صدر، رئيس جمهور مخلوع، با شدت عمل و مقاومت قهرمانانۀ ارتش جمهوري اسلامي ايران و نيروهاي مردميِ انقلاب مواجه شد که تحت لواي سپاه پاسداران گردهم آمده بودند. بي ترديد مهم ترين نقش محوري را در غائله کردستان شهيد علي صيّاد شيرازي بر عهده داشته است. به نحوي که با ابلاغ حکم نمايندگي بني صدر، رئيس جمهور وقت، به شهيد صياد شيرازي درباره مسائل کردستان در تاريخ 2/2/1359 و نيز آغاز عمليات هاي کوبندۀ رزمندگان اسلام عليه ضدانقلاب تا اواخر شهريور ماه همان سال، همچنين با رسيدن به سردشت و آزادسازي شهرهاي عمدۀ کردستان، کم کم شرايط به گونه اي پيش مي رفت که بساط ضدانقلاب در کردستان برچيده شود. متأسفانه کارشکني ليبرال ها و تلاش تعدادي از کوته فکران و مشاوران نظامي بني صدر و مخالفان تقويت سپاه پاسداران موجب شد که طي 2حکم به فاصلۀ کمتر از يک ماه شهيد صياد شيرازي از کار برکنار و فعاليت هاي مشترک قرارگاه هاي تابعۀ آن عملاً تعطيل شود.
 
افزايش نيروي انساني در ارتش عراق
در مقابل، ارتش عراق با تبليغات سرسام آوري به افزايش روحيۀ خصومت و ايجاد کينه در مردم و نظاميان خود نسبت به ايران اقدام کرد و با خريد تجهيزات مدرن نظامي، احداث پايگاه هاي جديد در مرز، احضار متولدان 1955 و 1956 به خدمت و فراخواني نيروي ذخيرۀ ارتش، استعداد يگان هاي خود را فوق العاده گسترش داد. صدام که تا 31 شهريورماه 1359، 636 مورد تجاوز زميني، هوايي، بمباران، غارت احشام مرزنشينان و ... را در خاک ميهن عزيزمان انجام داده بود و در بيست وششم همان ماه با لغو يک جانبۀ قرارداد مرزي وحسن همجواري 1975 الجزاير در مقابل ديدگان مجامع بين المللي، زمينه را براي آغاز جنگي تمام عيار عليه ايران اسلامي آماده کرده بود، با حملۀ 31 شهريورماه جبهه اي به طول 1352 کيلومتر را از جنوب شرقي آبادان تا شمال قصر شيرين تشکيل داد و بيش از 14 هزار کيلومترمربع از خاک کشورمان را اشغال کرد.
 
هجوم لشگرهاي تا بن دندان مسلح
در چنين وضعيتي که عراق 9 لشگر را وارد کارزار کرده بود و عملاً از پشتيباني 12 لشگر زرهي، مکانيزه، و پياده و 30 تيپ پيادۀ مستقل برخوردار بود و به جرأت مي توان گفت که هيچ نقصي از نظر تجهيزات و نيروي انساني نداشت، مقايسۀ توان رزمي عراق با ارتش ايران نسبت برتريِ 8 به يک و طبق برخي برآوردها 15 به يک ارتش عراق بر ارتش ايران را نشان مي داد. (2)
 
متأسفانه با وجود اين که اين حمله و آغاز درگيري بين ايران و عراق کاملاً قابل پيش بيني و تهديدهاي موجود کاملاً ملموس بود، ليکن تحليل هاي نادرست و سياست هاي خائنانه ابوالحسن بني صدر، رئيس جمهور وقت ايران و اعوان و انصار وي در کابينۀ دولت موجب شد ايران براي دفع اين تجاوز آمادگي لازم را نداشته باشد.
 
عمده ترين يگان هاي درگير در ساعات ابتدايي هجوم عراق
عمده ترين يگان هاي زميني ارتش که از همان نخستين روز نبرد(31شهريور59) با ارتش عراق درگير شدند، لشگر 92 زرهي خوزستان در منطقه جنوب و لشگر 81 زرهي کرمانشاه در منطقه غرب بودند. در اين روز در تبادل آتش ميان طرفين، توپخانۀ نيروي زميني مستقر در آبادان، کارخانه توليد گاز فاو در عراق را به آتش کشيد. همچنين مواضع دشمن در امتداد ساحل جنوبي اروندرود زير آتش سنگين نيروهاي خودي قرارگرفت. بر خلاف انتظار ستاد کل فرماندهي ارتش عراق، يگان هاي لشگر 92 زرهي با استعداد رزمي خود در مقابل نيروهاي عراقي شجاعانه ايستادگي کردند و ارتش عراق مجبور شد نيروهاي بيشتري وارد خوزستان کند. دشمن پس از تصرف خونين پاسگاه فکه در مقابل دفاع دلاورانۀ يک گروه رزمي از تيپ37 زرهي شيراز، به مواضع گروه رزمي37 مستقر در تپه ماهورهاي فکه حمله مي کند. اما با آتش دقيق و مقاومت شديد دلاورمردان ارتش مواجه و مجبور به عقب نشيني مي شود. در همين روز گروه هاي رزمي ارتش جمهوري اسلامي ايران از جمله گروه 138 پياده از لشگر 21 و يک گروه رزمي از تيپ 84 خرم آباد نيز به صفوف مدافعان ارتش اسلام مي پيوندند.
 
تدبير شهيد سرلشگر ولي ا... فلّاحي
در اول مهرماه(روز دوم نبرد)، بر اساس تدبير شهيد سرلشگر ولي ا... فلاحي، جانشين ستاد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران، خوزستان به ۳ منطقه عملياتي تقسيم شد. قرارگاه هدايت کننده عمليات در منطقه اهواز عملاً ترکيبي از شهيد سرلشگر فلاحي، فرمانده لشگر ۹۲ زرهي اهواز، شهيد مصطفي چمران، فرمانده سپاه پاسداران و استاندار خوزستان تعيين شد. توپخانه هاي نيروي زميني ارتش در منطقه خرمشهر و آبادان و توپخانه ساحلي نيروي دريايي در آبادان به شدت و با تمام امکانات خود، تأسيسات اقتصادي بصره و فاو را زير آتش خود گرفتند و ضايعات زيادي به تأسيسات عراق از فاو تا بصره وارد کردند. بدين ترتيب نبرد توپخانه ها از همان آغاز جنگ به عنوان يک عنصر بسيار مهم جلوه گر شد.
 
عراق فهميد اشتباه کرده است
روز دوم مهرماه، به دانشکده افسري نيروي زميني دستور داده شد که با تشکيل گردان هاي رزمي به خوزستان اعزام شوند. تعداد ۷۳۱ دانشجو، ۴۱ افسر و ۲۴ درجه دار در ۳ گردان سازماندهي و به جنگ افزارهاي انفرادي، تيربار و آر.پي. جي-۷ مجهز و آماده مي شوند که در تاريخ 1359.7.3 از راه هوايي به اهواز اعزام شوند. در اين روز در جبهه غرب، نبرد تيپ يک زرهي لشگر ۸۱ کرمانشاه در منطقه عمومي ميمک بسيار چشمگير بود. اگر چه حمله متقابل اين تيپ به دشمن به نتايج مطلوب منجر نشد، ليکن موجب شد ارتش عراق نتيجه گيري کند که در برآوردهاي خود مرتکب اشتباه بزرگي شده است.
 
افزايش شدت حمله عراق به ايران
روز سوم مهرماه، تهاجم نيروهاي زميني عراق به خرمشهر و آبادان با آتش شديد توپخانه آغاز شد. شدت آتش به حدي بود که فرمانده ايراني منطقه نبرد گزارش مي کند چنان چه با حملات هوايي ارتش، توپخانه دشمن خاموش نشود، ظرف چند ساعت خرمشهر با خاک يکسان مي شود. در حالي که وضعيت خرمشهر لحظه به لحظه وخيم تر مي شد، گردان هاي دانشجويان دانشکده افسري با يک قرارگاه هدايت کننده و با ۱۲ فروند هواپيماي سي- ۱۳۰ به خوزستان اعزام شدند. ساعت ۱۲:۰۰ اين روز، دشمن از سمت شمال به ۵ کيلومتري خرمشهر رسيد و خرمشهر به محاصره نيروهاي عراقي درآمد. به علت تداوم آتش دشمن و فشار حملات نيروهاي عراقي، نيروهاي مدافع خرمشهر شامل گردان ۱۵۱ دژ لشگر ۹۲ زرهي، گردان تکاوران دريايي، ژاندارمري، شهرباني، نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ساعت ۱۴:۴۰ به داخل شهر عقب نشيني مي کنند و تلفات و ضايعات آن ها ساعت به ساعت بيشتر مي شود.
 
اعزام گروه تانک از مشهد به اهواز
به جز دانشجويان دانشکده افسري که با کمک يگان هاي لشگر ۹۲ زرهي به منطقه وارد شدند، در اين روز يک گروه رزمي شامل گردان ۱۴۸ پياده و يک گروهان تانک از مشهد به اهواز وارد مي شود و زير امر تيپ يک لشگر ۹۲ قرار مي گيرد. اين يگان، اولين واحد تقويتي بود که به منطقه اهواز- سوسنگرد اعزام شد. لشگر ۹۲ زرهي در منطقه اي بسيار وسيع از چنگوله تا آبادان گسترش داشت و در مقابل آن، دست کم ۵ لشگر زرهي، مکانيزه و پياده دشمن در محورهاي مختلف درگير بودند که با آتش سنگين توپخانه و پشتيباني هوايي پي در پي حمايت مي شدند. در اين روز سرهنگ «غلامرضا قاسمي لو» به عنوان فرمانده لشگر ۹۲ زرهي تعيين شد. فرمانده جديد، يک قرارگاه فرماندهي براي غرب دزفول تشکيل داد که اوضاع آن منطقه را سر و سامان دهد و براي هدايت اين قرارگاه، معاون لشگر را که تا آن روز سرپرستي لشگر را به عهده داشت، انتخاب و معرفي کرد. از سوم مهرماه، هواپيمايي نيروي زميني ارتش (هوانيروز) به طور فعال در صحنه نبرد حضور يافت و در مناطقي مانند مهران، صالح آباد و سرپل ذهاب وارد عمل شد. هم چنين در منطقه ايلام، بسيج عشايري وارد عمل شد. ورود اين عشاير غيور به صحنه نبرد، سبب تقويت نسبي قدرت دفاعي رزمندگان و افزايش روحيه آنان شد. هجوم بالگردهاي رزمي هوانيروز به تانک ها و نفربرهاي عراقي، دشمن را به وحشت انداخت و از سرعت پيشروي نيروهاي مهاجم به نحو قابل توجهي کاست. فرمانده پادگان سرپل ذهاب با درايت و زيرکي، از فرصت به دست آمده به خوبي بهره گرفت و تنها با ۵ دستگاه تانک تعميري چنان نمايشي در برابر دشمن به اجرا گذاشت که نيروهاي عراقي تصور کردند با يک موضع پدافندي قوي در محور سر آب گرم روبه رو شده اند. همين موضوع سبب توقف و عقب نشيني عناصر دشمن شد. در اين بين ضد انقلاب نيز فعالانه وارد عرصه نبرد مي شود و با حمله به اماکن و پايگاه هاي نظامي در کردستان و آذربايجان غربي و انجام عمليات خائنانه در مناطق درگير، به مشغول کردن رزمندگان ايراني و تسهيل امور براي دشمن مهاجم مبادرت مي کند.
 
يورش به دشمن
در چهارم مهر ماه، دلاورمردان ارتش و سپاه مستقر در خرمشهر، براي جلوگيري از سقوط شهر در ساعت ۱۳:۴۰ با تمام توان به نيروهاي دشمن در شمال شهر يورش مي برند و با آر.پي. جي-۷، تفنگ ۱۰۶ و سلاح هاي موجود، تلفات و ضايعات سنگيني به يگان هاي زرهي دشمن وارد مي آورند به نحوي که دشمن مجبور به انتقال مواضع خود به غرب جاده اهواز- خرمشهر مي شود. در اين روز، توپخانه نيروي زميني ارتش ضايعات سنگيني به تأسيسات اقتصادي عراق در فاو، ام القصر و ابوالخصيب وارد مي آورد. روز چهارم مهر، سنگين ترين نبرد در غرب در منطقه ايلام رخ داد که نيروهاي مسلح موفق شدند با همکاري مردم ۷۰ دستگاه تانک متجاوز عراقي را در ايلام و محورهاي اطراف آن منهدم کنند.
 
خونين ترين روزها
روز پنجم مهر، يکي از خونين ترين روزهاي نبرد در خوزستان بود. دشمن با ستون هاي زرهي خود تا حوالي آب تيمور پيشروي کرد، اما حضور فعال نيروهاي مردمي، وارد شدن قواي تازه نفس از نيروي زميني ارتش به اهواز و منطقه نبرد، فعاليت موثر بالگردهاي هوانيروز و پشتيباني شديد نيروي هوايي ارتش سبب شد تا دشمن در جنوب غربي اهواز زمين گير شود و خط پدافندي نيروهاي خودي انسجام بيشتري بيابد. در محور بستان، پل بستان بر روي رودخانه کرخه به وسيله مهندسي لشگر ۹۲ تخريب شد و تانک هاي عراقي به صورت ستون در ۶ کيلومتري بستان متوقف شدند. در محور فکه نيز ۳ گروه رزمي شامل باقي مانده گروه رزمي تيپ ۳۷ زرهي شيراز و گروه رزمي ۱۳۸ پياده لشگر ۲۱ (گردان ۱۳۸ و يک گروهان کامل تانک) و قسمتي از گروه رزمي ۱۴۱ پياده لشگر ۲۱ توانستند با استفاده صحيح از موشک هاي ضد تانک تاو و دراگون و آر.پي.جي-۷ و تانک هاي موجود و با استفاده مناسب از زمين و آتش ديده باني شده، ۲۵ دستگاه تانک دشمن را به طور کامل منهدم و لشکر يک مکانيزه عراق را زمين گير کنند. مقاومت و ايثار يگان هاي لشگر ۲۱ چنان بود که سرلشگر عراقي، وفيق السامرايي در کتاب «ويرانه دروازه شرقي»، صفحه ۶۴ از آن به عظمت ياد مي کند. در مجموع با وجود مقاومت شديد رزمندگان و مردم در منطقه غرب و پس از ۵ روز نبرد مداوم با دشمن، شهرهاي سومار، مهران، قصرشيرين و نفت شهر به اشغال دشمن درآمد. خرمشهر در ششمين روز نبرد، صحنه يک حماسه بزرگ بود. فشار نيروهاي تقويت شده عراقي به حدي شدت يافت که احتمال سقوط خرمشهر در همان روز قطعي به نظر مي رسيد. عناصر باقي مانده لشکر ۹۲زرهي، شامل نيروهاي يک گردان تانک و گردان ۱۵۱ پياده دژ، در اين روز با کمک ژاندارمري در شمال خرمشهر، در حدود پليس راه، دفاع از شمال شهر را به عهده گرفتند. ساير نيروها شامل باقي مانده گردان ۱۶۵ مکانيزه، هم چنين گردان تکاوران دريايي، دانشجويان دانشکده افسري، رزمندگان سپاه پاسداران و نيروهاي مردمي که با مراجعه به مراکز نظامي و با گرفتن سلاح و امکانات به رزمندگان مي پيوستند، از منطقه غرب خرمشهر و جنوب آن عمليات تدافعي خود را برنامه ريزي کردند.
 
پيشنهاد آتش بس از طرف صدام
صدام در هفتمين روز جنگ، پيشنهاد آتش بس داد و اعلام کرد در صورتي که دولت ايران شرايط اعلام شده را بپذيرد، ترک مخاصمه شود. اين اقدام به معناي اعتراف آشکار مهاجم به شکست استراتژي اش در حمله به ايران بود. نبردهاي ۷ روز آغازين جنگ در خرمشهر، بستان، رقابيه، عين خوش و دهلران که با وارد کردن تلفات سنگيني به دشمن همراه بود، ارتش عراق را حتي از رسيدن به اهداف اوليه خود بازداشت و دشمن مجبور به توقف در مناطق ناخواسته و نامناسب شد. رژيم بعث عراق که با هدف تصرف ۳ روزه ايران، روياي فتح قادسيه را در سر مي پروراند، ۳۴ روز تمام در پشت دروازه هاي خرمشهر، کابوسي را براي خود رقم زد که تعبير شوم آن، سال ها بعد دامن طراحان اين سناريوي پليد را گرفت. نکته قابل تأمل اين است که بر خلاف اشتباه تاريخي رايج، خرمشهر هرگز سقوط نکرد، بلکه تنها قسمت مهمي از شهر در شمال رود کارون سقوط کرد، ولي زمين خرمشهر در جنوب کارون هيچ گاه به قدوم مزدوران بعثي عراق آلوده نشد.(۳) دولت ايران در پاسخ به پيشنهاد آتش بس صدام اعلام کرد تا زماني که حتي يک سرباز عراقي در قلمرو سرزمين ايران وجود دارد، حاضر به مذاکره نيست و تنها شرط قبول آتش بس از نظر ايران اين است که دولت عراق نيروهاي خود را از خاک ايران بيرون ببرد. نظام ديپلماسي بين الملل به سرکردگي آمريکا که نقشه هاي خود را در قبال حمله عراق به ايران نقش بر آب مي ديد، در هفتمين روز نبرد و ششم مهرماه ۱۳۵۹، قطعنامه ۴۷۹ را در شوراي امنيت صادر کرد. عراق بلافاصله اين قطعنامه را پذيرفت، ليکن جمهوري اسلامي ايران اعلام کرد تا وقتي نيروهاي عراقي خاک ايران را ترک نکنند و به خرابکاري و اقدامات خصمانه خود پايان ندهند، ايران هيچ قطعنامه اي را نخواهد پذيرفت.
 
پرسش هايي که بي پاسخ ماند
امير بازنشسته ارتش، سرتيپ دوم سعيد پورداراب در کتاب «تقويم تاريخ دفاع مقدس»، جلد دوم، صفحه ۱۵۶ مي نويسد: «با تحليلي ساده و منطقي از روند جنگ و نتايج حاصله و مقايسه نيروهاي طرفين و پيشروي ارتش عراق در روزهاي نخستين جنگ، به درستي مشخص نيست چرا پس از ۵ روز نبرد سهمگين و انهدام بخش عظيمي از نيروهاي ارتش در غرب و جنوب، دستور حرکت لشکرهاي ۷۷، ۲۱ پياده، ۱۶ زرهي و ۸۸ زرهي به منطقه داده نشد؟ و چرا يگان هاي نيرو[ي زميني] را به صورت گرداني که هدف بسيار مناسبي براي نابودي از سوي دشمن بود، به مناطق اعزام مي کردند؟ فقط پاسخ اين سوال و خيلي موارد مشابه را بايد از زبان بني صدر، فرمانده کل قواي وقت شنيد.»
نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه