اهل عالم بشنوید این زمزمه
نام من ، عبد "حسین فاطمه"
من هوس را از درونم رانده ام
چون کتاب عاشقی را خوانده ام
روز اول تا که چشمم باز شد
درس عشق و عاشقی آغاز شد
نغمه ی لالای من ، می شد "حسین"
بوده ام از کودکی ، من زیر دین
مادرم ذهن مرا می زد ورق
شیر می دادم به عشق "شیر حق"
دفتر مشقم ، ز برگ یاس بود
آب بابایم ، همان "عباس" بود
گفتم از چه ، عشق را شأن و رتبت است ؟
آریا ، اکنون زمان خدمت است
ثبت نام کوی جانبازی شدم
بعد از آن ، راهی سربازی شدم
نام من ، سرباز کوی عترت است
دوره آموزشی ام ، هیئت است
پادگانم ، چادری شد وصله دار
سر درش ، عکس "علی" با ذوالفقار
ارتش "حیدر" ، محل خدمتم
بهر جانبازی ، پی هر فرصتم
در مصاف کفر ، هستم بی شکست
چون سلاحم ، دین و ایمان من است
نقش سردوشی من ، "یا فاطمه" است
قمقمه ام ، پر ز آب علقمه است
رنگ پیراهن ، نه رنگ خاکی است
"زینب" آن را دوخته ، پس مشکی است
اسم رمز حمله ام ، "یاس علی"
افسر مافوقم ، "عباس علی"
"یا رقیه" ، بهترین اسم شب است
آن دعای صبحگه ، "یا زینب" است
مدت سربازی ام تا محشر است
آریا تمدید گردد ، بهتر است
گرچه من سرباز هیچ و ساده ام
سرخوشم "مهدی" بود فرمانده ام
گرچه شد فرمانده ام غائب ، ولی
دلخوشم بر نائبش" سید علی"
منتظر هستم که فرمانم دهد
در طریق عشق سامانم دهد
خون بریزم پای حفظ این نظام
لشگر "حیدر" نماند بی امام
ارسال دیدگاه